داوران بود، به عصر موسی تبدیل شده است و امتحان تلفظ حطّه با عهد بنیاسرائیل برای ورود به سرزمین موعود آمیخته شده است. به طور کلی در روایت قرآن، اساس داستان تغییر یافته است؛ اگر آنجا بنیاسرائیل قادر به تلفظ درست نبودند، در اینجا آنها از ادای این عبارت سرباز میزنند. کارکرد اصلی روایت قرآن نمایش خوی طغیانگری بنیاسرائیل است».۱
جمعبندی
«حطه» به معنای عمومی «بخشش و عفو»، خاستگاه عبری دارد و با توجه به فضای کلی آیات مذکور و شباهت آوایی آن با חטא / ḥeta و به طور خاص عبارت חָטָאנוּ/ ḥātāno به نظر میرسد تلمیحی به سفر اعداد ۱۴: ۳۹ ـ ۴۰ و تثنیه ۱: ۴۱ ـ ۴۶ است. باید توجه داشت که واژگان رایج در زبان قرآن جهت ترغیب مؤمنان به آمرزش الهی، چه برای اهل کتاب و چه برای مسلمانان، مشتقات استغفار و توبه هستند (نک. هود، ۵۲، ۶۱؛ تحریم، ۸ و...). ازاینرو توجیه غرابت استفاده از این واژه در سراسر قرآن، با فن تلمیح به عنوان یکی از فنون بلاغت مناسب مینماید.
۱۰. حکمة / حکیم
هرچند ریشه سهحرفی «ح ک م» در زبانهای سامی مشترک است، به نظر میرسد گستره معنایی و اشتقاق آن در عربی بیش از دیگر زبانهای سامی بوده است. در عربی به عنوان یکی از زبانهای سامی جنوبی، این ریشه در دو معنای «منع از کژی» و با توسعه معنایی انجام «داوری و حَکَم»،۲و دیگری «فرزانگی، فرهیختگی» به کار رفته است.