75
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

۳. اسرائیل

کلمه «اسرائیل» در قرآن ۴۳ بار تکرار شده و بيشتر با تركيب «بنی‏اسرائيل» آمده است. تنها در دو جا (آل‏عمران، ۹۳؛ مريم، ۵۸) به عنوان اسم خاص يعقوب به کار رفته است. منابع عربی در معرّب بودن واژه هم‏رأی‏اند، اما تحلیل‏های ارائه‎شده به چهار نظریه ذیل منتهی می‏شوند:

الف) إسرائیل به معنی برگزیده یا بنده خدا، مانند عبدالله و عبیدالله در عربی، و «إیل» از اسامی خدا در عبری؛۱

ب) از ریشه سری، به معنای سیر در شب، و اسرائیل به معنای سَری الله.۲ طبری این تحلیل را به مسافرت شبانه یعقوب پیوند می‏دهد (البته توضیحات طبری شامل افزوده‏های تاریخی بر سِفر پیدایش ۲۸: ۱۱ نیز می‏باشد)؛

ج) به معنای پیروز بر (فرشته) خدا یا کشتی‏گیر با (فرشته) خدا؛۳

د) به معنای المجاهد فی سبیل اللّٰه.۴

سيوطی ذيل آیه ۴۰ سوره بقره سخنی از أبومجلز آورده که درخور توجه است:

قال: كان يعقوب رجلا بطيشا فلقى ملكاً فعالجَه فصَرعه المَلَك فضربه على فخذيه فلمّا رأى يعقوبُ ما صُنِع بِه، بَطَش به فقال ما أنا بتاركِكَ حتى تسمّينی إسماً فسمّاه إسرائيل، قال

1.. أزهری، تهذیب اللغه، ج۱۵، ص ۳۱۴؛ طبری، جامع البیان، ج۱، ص۱۹۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵؛ زمخشری، كشاف، ج۱، ص۱۳۱؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۲؛ ابن منظور، لسان العرب در مدخل سرأل/ سرأن، ج۶، ص۲۲۴. عبارت مصطفوی چنین است:
«أن معنی هذه الكلمه فی اللغۀ العبريۀ يطابق ما قلنا فی مادة أسر من العربيّۀ، فمعنی اسرائيل: مَن يكون تحت النظر والتوقيف والتدبير والأسر من الله تعالی، وهذا المعنی قريب من كلمه عبدالله. وما قيل فی قاموس الكتاب المقدس فی ترجمته (پيروزشونده بر خدا / المظفر علی الله)، فهو تحريف عن معناه الحقيقی، ولعلۀ اراد المقهوريّۀ» (التحقیق، ج۱، ص۸۴).

2.. طبری، تاریخ، ج۱، ص۳۲۰.

3.. سبزواری، لغتنامه قرآن کریم، ج۱، ص۴۹۶؛ طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۴۵ (به نقل از اهل كتاب).

4.. طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۴۵.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
74

۲. خاک یا سطح زمین (در مقابل دریا): (وَ تَرَى ٱلْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا ٱلْمَاءَ ٱهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ):و زمین را خشکیده می‏بینی و چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش درمی‏آید و نموّ می‏کند و از هر نوع رستنی‎های نیکو می‏رویاند (حج، ۵)؛ مقایسه شود با: «و خدا ایشان‏ (آدم و حوا) را برکت‏ داد و گفت‏: بارور و کثیر شوید و زمین‏ را پر سازید و در آن‏ تسلط‏ نمایید؛ و بر ماهیان‏ دریا و پرندگان‏ آسمان‏ و همه حیواناتی‏ که‏ بر زمین‏ می‏خزند، حکومت‏ کنید» (پیدایش ۱: ۲۸).

۳. منطقه‏ای از زمین: «همان کسانی که چون در زمین به آنها توانایی دادیم، نماز برپا می‏دارند»(حج، ۴۱)؛ مقایسه شود با: «و بر شخص‏ غریب‏ ظلم‏ منما؛ زیرا که‏ از دل‏ غریبان‏ خبر دارید، چون که‏ در زمین‏ مصر غریب‏ بودید»(خروج ۲۳: ۹)؛

۴. اشاره به سرزمین فلسطین: (يَٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ...) (مائده، ۲۱)؛ مقایسه شود با: «ای مشایخ این را بشنوید! و ای جمیع ساکنان این زمین، گوش گیرید!...» (یوئیل ۱: ۲).

تا جایی که اطلاع داریم، استعمال مشتقات ریشه «أرض» در زبان عربی، نسبت به دیگر زبان‎های همجوار بیشتر بوده و حوزه معنایی گسترده‏ای بر محور آن شکل گرفته است. در قاموس‏های عربی از العین گرفته تا دانشنامه‏های معاصر، با شبکه معنایی وسیعی بر محور این ریشه مواجه هستیم؛ مانند:

حاصلخیز بودن زمین: «أرض أریضه» أی لیّنة طیبة؛۱

ساکن شدن، اقامت داشتن: «تأرّض الرجل: قام علی الأرض، وتأرّض واستأرض بالمکان: أقام به ولبثَ»؛۲

مهیا شدن، نیت کردن و...: حدیث: «لا صیام إلا لمن أرّضَ الصیام»؛ «لا صیام لمَن لایؤرضه من اللیل».۳

1.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۵۵.

2.. ابن‎سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۸، ص۲۲۰؛ ابن ‎منظور، لسان العرب، ج۷، ص۱۱۲ ـ ۱۱۴.

3.. همان، ص ۲۲۲؛ و نک. المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته، ج۲، ص۶۱ـ۷۰.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20618
صفحه از 192
پرینت  ارسال به