است؛ و به طور طبیعی معنای «آفریده شده از خاک» را در خود دارد. علاوه بر این، ریشه «أدم» در زبانهای سامی با معناهایی چون «سرخی و گندمگونگی» نیز پیوند دارد و از این جهت، واژه مورد نظر نیز متضمن این معنای وصفی است؛ چنانکه در توصیف أبوذر غفاری گفته شده: «شیخٌ نحیفٌ آدم أبیض الرأس والِّحیه».۱ آنچه مانع اظهارنظر قطعی میشود این است که این واژه در زبان اکدی به معنای «مرد» یا «انسان» استفاده نشده، اما مشتقات آن به معنای «خاک سرخ » یا «سرخ» به کار رفتهاند؛
منابع اکدی درباره خاستگاه و منشأ انسان همنظر نیستند. طیف گستردهای حکایت از این دارند که انسان از خون خدای مقتول خلق شد. طبق اسطورههای کهن بابلی، برای آفرینش انسان خون خدای دانش با خاک مخلوط گشت. برخی اسناد دیگرِ آفرینش از خاکِ تنها و اعطای حیات یا روح خدایان سخن میگویند. در این متون وظیفه انسان «خدمت به خدایان» بیان شده و به نام انسان نخستین اشارهای نشده است. واژه اکدی برای آدم awīlum یا amīlu میباشد.۲
میتوان گفت، در اینجا با یک شبکه گسترده معنایی روبهروییم که کانون آن بر معناهایی چون سرخی، سبزه بودن و گندمگونگی متمرکز است، و این معنا برخاسته از رنگ خاک و سطح زمین است که در متون متقدم آمده است. بنابراین آنچه راغب اصفهانی به عنوان نظریه اول و دوم آورده بود، در واقع دو روی یک سکهاند و با منابع نوینی که در اختیار داریم همسویند.
واژگان مرتبط
در عبری: واژه אדם / ādām از لحاظ دستوری، مذکر و یکی از چند اسمی است که در تورات برای اشاره به انسان به کار رفته است. برخی دیگر عبارتاند از: