71
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

גבר / geber۱ که بر جنبه قدرت و توانایی آدمی دلالت دارد (ارمیا ۴۱: ۱۶)؛ אנוש / ʾnosh که نمایانگر ماهیت ضعیف و آسیب‎پذیری انسان است.۲ איש / ʾish «مرد» در مقابل אישה / ʾishāh «زن» بیانگر نقش اجتماعی و جنسیت آدمی است.۳ تقابل معنایی גבר / geber «مرد» و אישה / ʾishāh «زن» در تثنیه ۲۲: ۵ به‎خوبی نمایان است: زن (=ایشا) نباید لباس مرد را بپوشد و مرد (=گِبر) نیز نباید لباس زنان را بپوشد.۴

در عربی: واژه «آدم» در کنار کلماتی چون انسان، مرء، بشر و نفس به کار می‎رود. در این میان ارتباط میان انوش/ אנוש / ʾnosh در عبری و «انسان» در عربی از نظر فقه‎ اللغه و معنایی درخور توجه است. محققان کتاب مقدس از بین دو احتمال مطرح، دومی را محتمل‏تر دانسته‏اند:

۱. از ریشه ʾnsh که به معنای ضعف و ناتوانی است؛

۲. از ریشه «أنس» در عربی و اوگاریت، که به معنای اُنس و الفت است.۵

1.. اسم جبرائیل یا گبرائل גַּבְרִיאֵל / Gabriel به معنای «مرد خدا» از همین ریشه است (نک. دانيال ۸: ۱۶).

2.. مزامیر ۸: ۴ (نسخۀ عبری پاسوق ۵): מָה-אֱנוֹשׁ כִּי-תִזְכְּרֶנּוּ : انسان چیست که از او یادی کنی! اشعیا ۲۴: ۶ וְנִשְׁאַר אֱנוֹשׁ, מִזְעָר: مردان کمی باقی ماندند.

3.. TWOT, vol. ۱, p. ۱۰.

4.. در تورات عبری سه ریشه فعلی وجود دارد که تفاوت الهیاتی ظریفی دارند:
الف) בריאה / beriāh؛ به معنای آفرینش، خلق کردن (هم‎ریشه با برء در عربی ـ با گسترۀ معنایی آن از جمله خلق کردن، باریء = خالق)؛
ب) יצירה / yetsirāh، به معنای سرشتن، ایجاد کردن، و از همین ریشه، واژه יּוֹצֵר / yotser به معنای کوزه‏گر می‏باشد (نک. ارمیا ۱۸: ۶).
ج) עשיה / ʿesiāh، به معنای انجام دادن، کار کردن.
مشتقات دو ریشۀ نخست دربارۀ کارهای خداوند کاربرد دارند؛ اما مشتقات قسم سوم مشترک برای انسان و خداست. گویا ریشۀ نخست متضمن معنای خلق از عدم و نیستی، و فعل دوم ناظر به استفاده از ابزارآلات مادی است. در سفر پیدایش هنگام سخن از آفرینش آدم فعل יצירה / yetsirāh، به معنای سرشتن و ایجاد کردن به کار رفته است (همچون کوزه‏گر که شیء گلین می‏سازد).

5.. TWOT, vol. ۱, p. ۵۹.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
70

است؛ و به طور طبیعی معنای «آفریده شده از خاک» را در خود دارد. علاوه بر این، ریشه «أدم» در زبان‎های سامی با معناهایی چون «سرخی و گندم‏گونگی» نیز پیوند دارد و از این جهت، واژه مورد نظر نیز متضمن این معنای وصفی است؛ چنان‎که در توصیف أبوذر غفاری گفته شده: «شیخٌ نحیفٌ آدم أبیض الرأس والِّحیه».۱ آنچه مانع اظهارنظر قطعی می‏شود این است که این واژه در زبان اکدی به معنای «مرد» یا «انسان» استفاده نشده، اما مشتقات آن به معنای «خاک سرخ » یا «سرخ» به کار رفته‏اند؛

منابع اکدی درباره خاستگاه و منشأ انسان همنظر نیستند. طیف گسترده‏ای حکایت از این دارند که انسان از خون خدای مقتول خلق شد. طبق اسطوره‏های کهن بابلی، برای آفرینش انسان خون خدای دانش با خاک مخلوط گشت. برخی اسناد دیگرِ آفرینش از خاکِ تنها و اعطای حیات یا روح خدایان سخن می‏گویند. در این متون وظیفه انسان «خدمت به خدایان» بیان شده و به نام انسان نخستین اشاره‏ای نشده است. واژه اکدی برای آدم awīlum یا amīlu می‏باشد.۲

می‏توان گفت، در اینجا با یک شبکه گسترده معنایی روبه‎روییم که کانون آن بر معناهایی چون سرخی، سبزه بودن و گندم‏گونگی متمرکز است، و این معنا برخاسته از رنگ خاک و سطح زمین است که در متون متقدم آمده است. بنابراین آنچه راغب اصفهانی به عنوان نظریه اول و دوم آورده بود، در واقع دو روی یک سکه‏اند و با منابع نوینی که در اختیار داریم همسویند.

واژگان مرتبط

در عبری: واژه אדם / ādām از لحاظ دستوری، مذکر و یکی از چند اسمی است که در تورات برای اشاره به انسان به کار رفته است. برخی دیگر عبارت‎اند از:

1.. حلبی(أبوالصلاح)، تقریب المعارف، ص۲۷۰.

2.. TDOT, vol. ۱, p. ۷۶- ۷۷.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20674
صفحه از 192
پرینت  ارسال به