29
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

سان، می‏توان به تعبیر leshon qodesh (زبان مقدس) نزد یهودیان اشاره کرد.

تأثير منفی این تلقی از زبان، بیشتر در تحلیل‏ واژگان دخیل نمايان است. به عبارتی، لغویان و مفسران به رغم اینکه غیرعربی بودن برخی واژگان را پذیرفته‏اند، با این حال به طرز شگفتی توضیحاتی بدان افزوده‏اند. مثال‎های فراوانی می‏توان برای این مورد برشمرد. برای نمونه، درباره واژه «مریم» گفته شده است: «...فإن مريم فی لغتهم بمعنی: العابدة أو الخادمة».۱ منشأ این قبیل سخنان چهره‏ای است که قرآن کریم از این بانوی محراب‏نشین ترسیم کرده است (آل‏عمران، ۳۷ـ ۴۳)؛ درحالی که اصل این واژه، نه عبری و نه سریانی است، بلکه منابع ريشه‏شناسی نوين ریشه مصری و یا أکدی برای آن یافته‏اند (نک. بخش دوم). مشابه اين سخن را خزائلی درباره واژه «موسی» دارد. وی اين اسم را در پيوند با «مسیح» دانسته و گفته: «مؤيد اين احتمال، آيه ۵ سوره قصص است که در مقدمه ظهور موسی ذکر شده (ونریدُ أن نَمُنَّ علی الذینَ استُضعِفوا فی الأرض...)».۲ توجه ايشان معطوف به نقش مسیحایی و منجی‏ بودن موسی علیه السلام بوده که البته هیچ ارتباطی به ريشه‏شناسی آن ندارد.

۳. رویکرد نقلی به جای رویکرد اجتهادی

سیری در متون متقدم در حوزه واژگان دخیل در زبان قرآن کریم، نشان از این دارد که رویکرد لغت‏شناسان متقدم در این حوزه بیشتر نقلی است، تا تحلیلی ـ اجتهادی. طی قرون نهم و دهم دانشمندی مانند سیوطی (۸۴۹ـ ۹۱۱ق.) چه در دو اثر مستقلی که در این حوزه دارد (المتوکلی فیما ورد فی القرآن باللغات و المهذّب

1.. بغوی، معالم التنزيل، ج ۱، ص۴۳۲؛ میبدی، كشف الأسرار، ج۲، ص۹۹؛ أو بمعنی «أمة الله» نک. زمخشری، الكشاف، ج۱، ص۳۵۶؛ طبرسی، مجمع البيان، ج۲، ص ۷۳۸؛ فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۸، ص۲۰۴؛ بیضاوی، انوار التنزيل، ج۲، ص۱۴.

2.. خزائلی، اعلام قرآن، ص۶۱۷.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
28

تهدید برکنار نبود و حتی مفسرانی که دغدغه‏های کلامی داشتند نیز در انحراف دانش ریشه‏شناسی و جفایی که بر آن می‌رفت سهیم بودند.

۲. نگاه الهیاتی به زبان

نگاه کلانی که امروزه به یُمن پژوهش‏های دو سده اخیر غربی درباره زبان‎های سامی پدید آمده است، پیش از این وجود نداشته است؛ بلکه پیش‎تر زبان عربی را عموما تافته جدا‎بافته از زبان‎های دیگر می‏دانستند. در این باره، اخبار و مطالب فراوانی در منابع متقدم می‏توان یافت. مطابق برخی از آنها، زبان آدمِ نخستین، عربی بوده و پس از هبوط به سریانی سخن می‏گفته است. برخی نیز از یعرب بن قحطان به عنوان واضع زبان عربی سخن می‏گویند.۱ به نظر می‏رسد قرن چهارم و پنجم، اوج این رویکرد الهیاتی به زبان عربی باشد و محتملاً بخشی از آن، واکنش به جریان شعوبیه بوده است.۲ آرتور جفری نیز به اجمالِ فراوان، از تأثیر تفکر شافعی در به حاشیه بردن تلقی رایج از وجود واژگان خارجی در عربی و زبان قرآن سخن گفته است۳ و البته این بُعد مسئله نیز بررسی بیشتری می‏طلبد. به همین

1.. نک. مقدسی، البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷. نیز دربارۀ برخی اظهارنظرهای الهیاتی در این موضوع، نک. ابن‏فارس، الصاحبی، ص۱۲ ـ ۴۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۱، ص۵۶. برای دیدن برخی شواهد نیز نک. توفیقی، «زبان مقدس»، هفت آسمان، ش۱۷، ص۲۱ـ ۲۹؛ پاکتچی، ترجمه‏شناسی قرآن کریم، ص۳۴ـ ۳۶.

2.. به نظر می‏رسد برخی گرايش‏های شعوبيه در قرن چهارم و نيمۀ اول قرن پنجم، در تقویت نگاه الهياتی برخی از قاموس‏نگاران نسبت به زبان عربی ‏تأثیر داشته است. در اينجا قصد قضاوت دربارۀ مثلاً ادعاهای ريشه‏شناسی حمزه اصفهانی (۳۵۰ق.) برای فارسی‏سازیِ برخی واژگان و پاسخ‏های ثعالبی (۴۲۹ق.) نداريم؛ بلكه آنچه مهم‏تر می‏نمايد، و به عنوان يك آسيب‏ اكنون مورد توجه است، بیشتر مباحث نظری است كه تا حدی متأثر از اين مناقشات نیز بوده است. بدین‎ترتیب هدف ابن فارس از نگارش فصل‏های سه، چهار، سیزده و شانزده کتاب الصاحبی، در قدسی‏سازی زبان عربی می‏تواند نمونه‏ای از آن باشد. برای تفصیل بیشتر، نک. .Goldziher, Muslim Studies, p. ۱۹۱- ۱۹۸

3.. FVQ, p. Viii.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20691
صفحه از 192
پرینت  ارسال به