163
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

نسل لاوی، سومین فرزند عَمرام۱ و یوکابد است. بر اساس تورات، عَمرام و یوکابد صاحب سه فرزند بودند با نام‏های: هارون، مریم و موسی (خروج ۶: ۲۰؛ اعداد ۲۶: ۵۹). موسی از آن دو دیگر کوچک‏تر بوده است (نک. خروج ۲: ۴؛ ۷: ۷).۲ نام‎گذاری به «موسی» در جزیرة‎العربِ پیش از اسلام گزارش نشده است.۳

باید توجه داشت که «موسی» مشترک لفظی است و به صورت «مَواس» (ریشه «وس ی») جمع بسته می‏شود که به معنای «تیغ اصلاح» است؛۴ اما آنچه به عنوان اسم استعمال شده است، همان اسم معرّب بوده است: «فإذا سَمّوا بموسی، فإنّما یَعنون به الإسم الأعجمی، لا موسی الحَدید».۵ در قاموس‏های عربی در توضیح این واژه، دو نظریه مطرح است:

الف) سخن جمهور: موسی مرکب از مو (آب) و سا / شا (درخت) است؛ چه اینکه او را در صندوق چوبی و در میان آب یافته بودند؛۶

1.. در عربی عِمران.

2.. در برخی منابع در نسب‏نامۀ ایشان برخی آشفتگی‏ها دیده می‏شود. برای نمونه در دانشنامه قرآن و قرآن‎پژوهی آمده: موسی بن عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب... (ج۱، ص۴۸). الف) بر اساس تورات یصهر [ = יִצְהָר / yitshār ] پدر عمران/ عمرام نیست بلکه برادر وی است. پس نمی‏تواند در طول این سلسله قرار گیرد؛ در سفر خروج ۶: ۱۸ آمده: «و پسران‏ قُهات‏: عَمْرام‏ و یصهار و حَبرون‏ و عُزّیئیل‏»؛ ب) نام «قاهث» نیز بهتر است مطابق زبان اصلی «قهات» نوشته شود.

3.. زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۴۸۲.

4.. جوهری، صحاح اللغة، ج۶، ص۲۵۲۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۰۴؛ سمین حلبی،عمدة الحفاظ، ج۴، ص۲۸۵۴.
و نیز نک. دهخدا: موسی ج. مَواسی، به معنای حَلاق، تيغِ دلاكی كه بدان سر تراشند. عربیِ استره است كه بدان «مو»ی سر تراشند، سعدی در بوستان: به موسی كهن‏عمرِ كوته اميد/ سرش كرد چون دستِ موسی سپيد؛ دهخدا، ج۱۴، ص ۲۱۷۸۶؛ برای مثال ديگر از متون كهن نک. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج۸، ص۷۴۸۰.

5.. زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۴۸۲

6.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۳۲۳؛ ازهری، تهذیب اللغه، ج۱۳، ص۸۱؛ جوهری، صحاح اللغة، ج۶، ص۲۵۲۴؛ ابن ‎منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۰۴؛ سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۴، ص۲۸۵۴.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
162

مصری mennu به معنای «غذا» می‏باشد.۱

از سوی دیگر عبارتی در خروج ۱۶: ۱۵ وجود دارد که ابهام موضوع را بیشتر می‏کند: بنی‏اسرائیل وقتی غذای آسمانی را دیدند با تعجب گفتند: «آن چیست؟» عبارت چنین است: מָן הוּא/ mān hû مشکل اینجاست که کلمه پرسشی رایج در عبری מַה / ma می‏باشد؛ چنان‎که در ادامه همان پاسوق( به کار رفته است: כִּי לֹא יָדְעוּ, מַה-הוּא / ki lō yādʿû ma hû / «چرا که نمی‏دانستند آن چیست». پس آنها به جای عبارت پرسشی «مَه هو؟»گفتند «مان هو؟»؛ و درخور توجه اینکه این عبارت در سراسر عهد عتیق تنها یک بار در اینجا به کار رفته است.

برخی از محققان بر این عقیده‏اند که «مان» برای اشاره به غذای مخصوص، یک کاربرد آرامی متأخر بوده است؛ و «مان» به معنای «چه چیزی» واژه‏ای رایج در عهد عتیق نیست و حتی نمونه‏هایی برای این استعمال در هزاره دوم پیش از میلاد یافت نشده است. در متون اوگاریک۲ مواردی از استعمال mn(m) برای پرسش از شخص۳ و غیرشخص۴ گزارش شده است.۵ شاید جابه‎جایی حرف «مَن» با «ما» در آیه «والسماء وما بناها» (شمس، ۵) به جای «والسماء ومَن بناها»۶ از این نوع استعمال در زبان‎های سامی باشد.

۲۶. موسی

واژه موسی با بسامد بالای ۷۵۰ بار در تنخ و ۱۳۶ بار در قرآن یاد شده است. موسی از

1.. JE, vol. ۸, p. ۲۹۲.

2.. Ugaritic Textbook

3.. persona, who

4.. impersonal, what

5..TWOT, vol. ۱, p. ۵۱۲.

6.. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن (النوع الأربعون فی معرفة معانی الأدوات التی یحتاج إلیها المفسر، حرف ما)، ج۱، ص۵۳۰.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20692
صفحه از 192
پرینت  ارسال به