با این حال، تفاوتهایی نیز میان آن دو مشهود است: دانههای «مان» از روی زمین جمعآوری شده و پس از آسیاب یا کوبیدن در هاون، در دیگ پخته میشدند (اعداد ۱۱: ۸)؛ گاهی به صورت آبپز استفاده میشدند و گاهی بر روی آتش قرار میگرفتند (خروج ۱۶: ۲۳). این در حالی است که شیره درخت گز چنین فرایندی را طی نمیکند. تنها در روزهای سبّت بوده که «مان» بیش از یک روز دوام داشته و از کرمخوردگی مصون میمانده است. مهمتر آنکه شیره درخت گز در تابستان و آن هم برای چند هفته به وجود میآید؛ درحالیکه «مان» هر روز به مدت چهل سال در بیابان نِگِب۱ در غرب سینا نازل میشده، و نزولش با ورود بنیاسرائیل به کنعان قطع شده است. این مقایسه نشان میدهد که «مان» تنها یک معجزه بوده و گزانگبین یا ترنجبین، نمیتوانند مصداق آن باشند.۲
ریشهشناسی
«منّ» و شکل عبری آن מָן/ mān غذای اصلی بنیاسرائیل در دوره چهل سال سرگردانی در بیابان سینا بوده است. این واژه از طریق ترجمه هفتادین به صورت μάννα / manna و از آنجا به دیگر زبانهای اروپایی منتقل شده است. این واژه ۱۴ بار در سراسر عهد عتیق تکرار شده است.۳ در خروج ۱۶: ۱۵ از آن به לחם / leḥem به معنای «نان»، و در مزامیر ۷۸: ۲۴ از آن به «غدای آسمانی» یاد شده است.
مباحث زبانشناختیِ این واژه هنوز هم با ابهام روبهروست. در قاموسهای عربی متقدم این نظریه مطرح است که از ریشه «مَ نَ ن» است، به معنای «منّت نهادن ـ بابت نعمتی که بخشیده میشود»؛۴ اما منابع نوین بر آناند که از ریشه
1.. נֶגֶב / negeb به معنای خُشک است.
2.. Gesenius, p. ۴۸۱; TWOT, vol. ۱, p. ۵۱۲.
3.. TWOT, vol. ۱, p. ۵۱۱.
4.. أزهری در نقل قولی از زجاج : «ما يَمُن اللَّه به ممّا لا تَعب فيه ولا نَصَب». نک. تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۳۸؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۵۹؛ ثعلبی، الکشف والبیان، ج۱، ص۲۰۰؛ مصطفوی، التحقیق، ج۱۱، ص۱۸۴.