155
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

و این درباره اسامی پررنگ‏تر است. برای نمونه، مشابه همین اسم، نام مراری، سومین پسر سبط لاوی است (پیدایش ۴۶:‏۱۰)، و بر اساس لاویان ۳: ۳۶ـ ۳۷ خانواده وی، بنی‏مراری خوانده می‏شدند که به طور معین مسؤل حفاظت از خیمه عهد بودند.۱

۲۴. مَلَک/ ملائکة

«مَلَک» که معادل «فرشته» در فارسی است، به همراه شکل جمعش به صورت «ملائکة» با بسامد بالایی در قرآن تکرار شده است. در ترتیب مصحف موجود، نخستین بار «ملائکة» در سوره بقره، آیه ۳۰ به کار رفته است. ازاین‎رو عموم مفسران در همین جا آرای تفسیری ـ لغوی را مطرح کرده‏اند که به سه نظریه ختم می شود:

الف) از ریشه «أ ل ک» است. اصل واژه «ملأک» بوده و پس از جابه‎جایی میان لام و همزه به شکل «مألک/ مَفعَل» در آمده که به معنای «پیغام» است. سرانجام همزه حذف شده و با اضافه شدن حرف «میم» به ابتدای آن، به شکل «ملک» در آمده است؛ ازاین‎رو، «همزه»ی حذف شده در شعر آمده است:

فَلستُ لإنسی ولکن لمَلأک تَبارک مِن فَوق السماواتِ مرسله۲

ابن درید نیز می‏افزاید: «مألُکة» یعنی «الرسالة». قال الشاعر: أبلغ النّعمان عنّی مألُکا؛۳

ب) از ریشه «ل أ ک» به همان معنای فرستادن است؛ «ملأک» بر وزن «مفعَل» بدون هیچ قلب و جابه‎جایی. بنا بر نقل طبرسی، ابوعبیده بر این رأی بوده است؛۴

1.. TDOT, vol.۹, p.۵-۹.

2.. فراهیدی، العین، ج۵، ص۳۸۰؛ ابن‎سیده، المحکم والمحیط الأعظم، ج۷، ص۹۰؛ ابن‏ منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۶.

3.. ابن درید، جمهرة اللغة، ج۲، ص۹۸۱؛ أزهری، تهذیب اللغة، ج۱۰، ص۱۵۲؛ جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۱۲. شاید بتوان راغب را نیز به علت توضیح بسیار کوتاهش در این دسته قرار داد. وی در ادامه گفته که «و قال بعض المحققین: هو من المِلک...» و توضیحاتی را در باب آورده، مفردات، ج۱، ص۷۷۶.

4.. در مجاز القرآن (تا جایی که بررسی کردیم) چنین سخنی نیافتیم. نک. طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۵؛ و نیز نک. طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۲۹۲.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
154

شده است. علاوه بر این، شاهدی بر کاربرد آن در دوره پیش از اسلام به دست نیامده، مگر به صورت ماریه (کنیز قبطی‎تبار پیامبر اسلام) و نیز در بیتی از حارث بن حلزه.۱

در منابع غربی تحقیقات گسترده‏ای در معنا و ریشه این واژه صورت گرفته که به طور جامع در TDOT ارائه شده است. در مدخل מָרָה \ mārâ، מְרִי \ meri درباره اشتقاق کلمه مریم / מִרְיָם / miriām سه احتمال نقل شده است:

۱. از ریشه عبری מָרָה / mārā به معنای «عصیان کردن، یاغی شدن»؛ מָרָה صفت مؤنثِ מַר به معنای تلخ، تند، شدید و... نیز می‏باشد. واژه اخیر نزدیک به «مُرّ ـ مَرارة» به معنای تلخی در عربی است؛

۲. از لغت مصری Mryt به معنای «محبوب» است؛۲

۳. از لغت أکدی Rym به معنای «هدیه خداوند» است.۳

درباره احتمال نخست باید گفت که مشتقات فعل מָרָה حدود ۴۵ بار در عهد عتیق به معنای شورش کردن و عصیان نمودن به کار رفته است. برخی از اصطلاحاتی که کلمه מְרִי در آن دیده می‏شود، عبارت‎اند از:

מְרִי אֶזֵרָחי «فتنه اجتماعی»؛ שׂיחַ מְרִי «گفت‎وگو یا کلام تلخ»؛ תֵּנוּעַת מְרִי «جنبش شورشی»؛ בְּנֵי מְרִי «یاغی‏ها، شورشیان».۴

احتمال دوم و سوم، محتمل‏تر می‏نمایند. با توجه به اقامت طولانی قوم عبرانی در مصر (۱۶۷۵۱۲۷۵ق.م.) زبان عبری تأثیر فراوانی از زبان بومی مصر پذیرفت

1.. FVQ, p. ۲۶۰.

2.. Beloved

3.. Gift from God

4.. Levy, Oxford English-Hebrew/ Hebrew-English, p. ۱۸۶.
حییم، فرهنگ عبری-فارسی، ص۲۹۳.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20625
صفحه از 192
پرینت  ارسال به