در قرآن
مشتقات ریشه «س م ع» در قرآن فراوان به کار رفته است. معنای پایهای این ریشه، مانند دیگر زبانهای سامی «شنیدن» است؛ اما توسعاً در معانی دیگر نیز استعمال دارد که شاید بتوان آنها را در پنج حوزه معنایی گنجاند:
الف) تبعیت کردن، پیروی نمودن: (وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى ٱلْهُدَىٰ لَا يَسْمَعُوا) (اعراف، ۱۹۸؛ یونس، ۶۷؛ فصلت، ۴)؛
ب) درک و تعقل کردن: (أَفَلَا تَسْمَعُونَ) (قصص، ۷۱؛ انفال، ۲۱؛ روم، ۲۳)؛
پ) اجابت کردن: (قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ) (شعراء، ۷۲)؛ ۱
ت) «سمع» مانند «أذن»، نام عضو شنوایی: (خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ عَلَىٰ سَمْعِهِمْ) (بقره، ۷)؛
ث) شنیدن: لقمان، ۷؛ جاثیه، ۸؛ مریم، ۶۲؛ ق، ۴۲؛ توبه، ۶؛ شنواندن: «أفأنت تُسمِع الصّم» (یونس، ۴۲؛ نمل، ۸۰).
در تورات
مشتقات ریشه שָׁמַע/shāmaʿ در بابهای مختلف حدود ۱۰۵۰ بار در عهد عتیق استعمال شده است. برخی از مترادفهای آن عبارتاند از: קָשׁב/ qāshab «توجه کردن»؛ אָזן / ʿōzan «گوش دادن»؛ עָנָה / ʿānā «پاسخ دادن». معنای پایهای این ریشه، «شنیدن» است که در حوزههای معنایی ذیل توسعه یافته است:
الف) گوش دادن (موارد فراوان)؛
ب) اطاعت کردن: پیدایش ۳: ۱۷: «...چون که سخن زوجهات را شنیدی (پیروی کردی) و از آن درخت خوردی...»؛ اول پادشاهان ۲۲: ۱۹؛ مزامیر ۸۱: ۱۱؛ امثال ۱۲: ۱۵؛