129
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

(مقایسه شود با اعداد ۱۱: ۳۱ ـ ۳۲).

بسیاری نیز همچون ابن درید و ابن‎سیده به همه یا بخشی از این معانی اشاره کرده‏اند.۱ أزهری گفته این واژه در قرآن به معنای پرنده است، اما در غیر قرآن به معنای عسل می‏باشد.۲ مصطفوی نیز «منّ» را اشاره به نعمت‏های مادی و «سلول» را ناظر به نعمت‏های معنوی دانسته و گفته تلاش برای تبیین ماهیت آنها، دور شدن از حقیقت است؛ مگر اینکه همه آنها را در حد اشاره به مصداق بدانیم.۳

بايد توجه کرد که واژه عربی برای «بلدرچين» سمانی است که به صورت «سمانيات» جمع بسته می‏شود. اين نام از ريشه سامی مشرک שמן / smn به معنای چربی اشتقاق یافته است؛ آن هم به سبب گوشت چربی که این پرنده (بلدرچين) دارد.۴ به هر حال واژه قرآنی «سلوا» صرف‏نظر از هر معنایی که داشته باشد، واژه‏ای دخيل از عبری است. همان‎طور که ملاحظه شد، قاموس‏نگاران متقدم عربی تا چه اندازه‏ در توضيح آن اختلاف دارند. پيش از هر گونه نتيجه‏گيری بهتر است به تورات و قاموس‏های عبری نگاهی بندازيم.

در عهد عتيق:

اين موضوع ابتدا در سفر خروج بسیار به‎اجمال مطرح شده است:«شبانگاه، بلدرچین‎ها [שְֹלָו / selāv] برآمدند و اردوگاه را فرا گرفتند» (۱۶: ۱۳). سپس با تفصیل بیشتر، در سفر اعداد:

1.. ابن درید، جمهرة اللغة، ج ۳، ص ۱۲۳۱؛ ابن ‏سیده، المحکم والمحیط الأعظم، ج ۸، ص ۶۱۱.

2.. أزهری، تهذیب اللغة، ج ۱۳، ص ۴۹؛ ابن‏ منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص ۳۹۵.

3.. مصطفوی، التحقیق، ج ۵، ص ۲۰۱. نیز نک. میبدی، کشف الأسرار، ج۱، ص۲۰۲.

4.. EJ, vol. ۱۳, p. ۴۷۸.
نام دیگر این پرنده «قتیل الرعد» است؛ چه اینکه در اثر صدای رعد می‏میرند.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
128

گسترده‏ای دارد، و بیشتر دو معنای اصلی آن، يعنی «استراحت کردن و متوقف کردن» به عربی راه یافته‎اند.

۱۷. سلوا

واژه «سلوا» سه بار در سوره‏های بقره (آیه ۵۷)، اعراف (آیه ۱۶۰) و طه (آیه ۸۰) آمده است. در منابع لغوی و تفسیری معانی ذیل را برای آن برشمردند:

الف) عسل:۱در دانشنامه‏های طبی متقدم نیز این واژه را عسل معنا کرده‏اند؛۲

ب) نوعی پرنده‏ مانند بلدرچین (السُمانی)، یا همان بلدرچین؛۳

ج) «سلوا» نه اشاره به پرنده‎ای خاص، بلکه يادآوری مطلق نعمت‏های مادی و معنوی بوده است: «رخاء العیش». برای مثال گفته می‏شود: فلانٌ فی سَلوة من العیش: او در آسودگی است.۴

سخن مقاتل نيز چنين است:

فأمطرت لهم السلوى وهی السمانا، وجمعَتْهُم ريح الجنوب. وهی طيرٌ حُمر تکون فى طريق مِصر فأمطرت قدر ميل فى عرض الأرض‏ وقدر رمح فى السماء بعضه على بعض۵

1.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۲۹۸؛ أبوعبید هروی، الغریب المصنف، ج۱، ص۲۱۰؛ آلوسی نیز از السدوسی نقل کرده که «السلوی هو العسل بلغة کنانه»، روح المعانی، ج۱، ص۲۶۵.

2.. أزدی، کتاب الماء، ج۲، ص ۶۶۰. نیز در بیتی از خالد بن زهیر الهذلی آمده: «وقاسمها بالله حقّا لأنتم / ألذّ من السلوی إذا ما نشورها» (نک. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۵۳۶؛ جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۳۸۱).

3.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۲۹۸؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۸، ص ۳۷۸؛ أزدی، کتاب الماء، ج۲ف ص ۶۶۰؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۴، ص ۳۸۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۲ «طائر نحو الحمامة»؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص ۵۳۳؛ حمیری، شمس العلوم، ج۵، ص۳۱۷۰؛ مقاتل، تفسیر، ج۱، ص۱۰۹؛ نسفی، (تفسیر النسفی) مدارک التنزیل، ج۱، ص۹۱؛ سیوطی، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۱۱؛ ابن‏أبی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۱۱۵.

4.. أزهری، تهذیب اللغة، ج۱۳، ص ۴۹؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ج۱، ص۴۲۴؛ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۲۵ ـ ۴۲۶.

5.. مقاتل، تفسیر، ج ۱، ص ۱۰۹.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20702
صفحه از 192
پرینت  ارسال به