109
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

امین» به مناقب معنوی حضرت موسی علیه السلام اختصاص یافته است۱]. در عهد عتیق خداوند به عنوان راهبر قوم اسرائیل «شبان اسرائیل» خوانده شده است: «خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در مرتع‎های سبز مرا می‏خواباند. نزد آب‎های راحت مرا رهبری می‏کند» (مزامیر ۲۳:۱ـ ۲؛ نک. حزقیال ۳۴: ۳۱؛ سخن مکیاه ۷: ۱۴ چنین است: «قوم خود را به عصای خویش شبانی کن»؛ مقایسه شود با: مزامیر ۲۸: ۹؛ انجیل یوحنا ۱۰: ۱۲؛ نامه اول پطرس ۲: ۲۵ و...). علاوه بر این، یهودیان در دعای بعد از غذا عبارت רְעֵינו/ reʿino را به معنای «ما را شبانی کن» به کار می‏برند؛ تا جایی که در یکی از میدراش‏های کهن، در میان ۶۰ نامی که برای خداوند شمرده شده، اسم רוֹעֶה / rôʾe نیز دیده می‏شود.۲ حتی واژه «شبان» در عبری רוֹעֶה / rôʾe با معادل عربی آن یعنی «راعی» تلفظ بسیار نزدیکی به هم دارند (علامت ʿمعادل حرف «عین» می‏باشد).

از سوی دیگر، و برخلاف قوم عبرانی، شبانی میان اعراب، جزو مشاغل پست بوده است و اطلاق آن بر اشخاص ناسزا تلقی می‏شد. شبانی مخصوص کنیز، غلامان و دختران پیش از سن ازدواج بوده است. در اشعار جاهلی و سخنان صحابه، بار منفی این واژه مشاهده می‏شود: «لستُ بِراعی إبلٍ ولا غنم»؛ و نیز رجزهایی از قبیل «إنما هو راعی ضان، ما له و للحرب».۳

با توجه به این دو مسئله باید گفت «راعنا» فعل امر از ریشه «رعی» و به معنای «ما را شبانی کن» است؛ و در تناظر با واژه جای‎گزین یعنی «أنظرنا» قرار دارد (هر دو فعل طلب می‏باشند). به عبارت بهتر، مسلمانان مدینه بر اثر هم‏نشینی با اهل

1.. EJ, vol. ۱۴, p. ۵۳۷.

2.. Agadath Shir Hashirim (ed. Schechter), Zeile ۱۶۹; Midrasch Suta (ed. Buber), ۸, Zeile, ۱۲.
اگادای غزل غزل‎ها، ص ۱۶۹، میدراش سوتا، ۸، ۱۲.

3.. ابوالفرج اصفهان، الأغانی، ج۱۱، ص۲۶؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۶، ص ۱۲۶.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
108

تا ما هم به تو گوش دهیم.۱ طبری تحلیل دیگری نیز دارد و آن اینکه منظور از «لا تقولوا راعنا» نهی از سخنان خلاف است. به عبارتی «لا تقولوا راعنا، أی لا تقولوا خلافاً» و این از قبیل همان نهی‏هایی است که پیش‏تر خود رسول اکرم نسبت به استعمال برخی کلمات کرده بود؛ مانند: «لا تقولوا عبدی ولکن قولوا فتای». در نهایت، وی نیز به همان نظریه دوم متمایل می‏شود.۲ براین‎اساس «راعنا»یی که مسلمانان مدینه به کار می‏بردند، هرچند از ریشه «رعی» بوده و از آن قصد «مراعات کردن» را داشتند، اما چون ممکن بود گمان رود که معنای «رعن» مقصود است و یهودیان یا همین ریشه دوم را قصد می‏کردند و یا اینکه آن معنای مذموم عبری (ای بدِ ما و ای شرّ میان ما) مدّ نظرشان بود، کاربرد آن برای مؤمنان نیز ممنوع شد. این خلاصه مطالبی بود که در منابع لغوی و تفسیری بیان شده بود.

به نظر می‏رسد ارتباط دادن این واژه با معنای «مراعات کردن» از سر ناچاری بوده است؛ چه اینکه ریشه «رعن» درباره مؤمنان منتفی بوده و ازاین‎رو برخی از نویسندگان به توضیحات انتزاعی روی ‏آوردند.

در این میان، مفسر قرن نهم، ابن‏هائم شهاب‎الدین احمد بن محمد (۷۵۳ـ ۸۱۵ق.) پس از نقل توضیحات رایج مفسران گفته: وقیل: عنوا بِراعنا یا راعی إبلنا».۳ هرچند از هویت گوینده این سخن گزارشی نشده، اما چنان‎که خواهیم دید به نظریه مختار نزدیک است؛ اما خلاصه مقاله کونست‏لینگر چنین است:

از یک سوی، در یهودیت و مسیحیت واژه «شبان» به خداوند، انبیا و رهبران دینی بدون هیچ بار منفی اطلاق می‏شود. داوود و پیش از او موسی مدتی شبان بوده‏اند (خروج ۳: ۱؛ اول سموئیل ۱۶: ۱۱) [در کتاب زوهر، از منابع مهم عرفان یهود، فصلی ذیل عنوان רוֹעֶה מְהֵימָנָא / rôʾe meheimānā به معنای «شبان

1.. مقریزی، إمتاع الأسماع، ج ۱۴، ص ۳۷۵.

2.. طبری، جامع البیان، ج۱، ص۳۷۳ ـ ۳۷۵.

3.. ابن‏هائم، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ج۱، ص۸۸.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20791
صفحه از 192
پرینت  ارسال به