103
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

آیه ۲۶ به طور خاص از داوود با تعبیر «خلیفه» بر روی زمین یاد کرده است؛ اما در کتاب مقدس وی بیشتر با دو تعبیر «مسیح» و «پادشاه» شناخته می‏شود (دوم سموئیل ۱۲: ۷).

حوزه معنایی مشتقات این واژه در قرآن و زبان عربی عبارت‎اند از:

الف) به معنای جانشینی، جای‎گزینی و معنایی از این دست؛ «خَلف سوء/ خلف صدق»، (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ) (اعراف، ۱۶۹)؛

ب) به معنای پشت‏سر (ضد قدّام): (بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ) (بقره، ۲۵۵)؛ هذا خَلفی وهذا قدامی؛ جانشینی کسی: (بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى) (اعراف، ۱۵۰)؛

پ) به معنای تغییر: أخلف العمر، لَخُلُوف فَم الصائم (حدیث): تغییر بوی دهان روزه‎دار.۱

راغب به معنای چهارمی نیز اشاره می‏کند که به لحاظ مباحث تطبیقی زبان‎شناسانه برای مطالعه ما سودمند است. این معنا عبارت است از «تجدید حیات». برای مثال وقتی گفته می‏شود: «أخلف الشجر»؛ یعنی اخضرَّ بعد سقوط ورقه.۲ در ادامه به این توضیح باز می‏گردیم.

مشتقات ریشه חלף / ḥlph در عبری در حوزه معنایی نسبتاً وسیعی کاربرد دارد؛ از جمله:

الف) عبور کردن: «روحی از پیش روی من گذشت [יַחֲלֹף / yaḥalōph]» (ایوب ۴: ۱۵؛ ۹: ۲۶؛ ۲۰: ۲۴؛ حبقوق ۱: ۱۱)؛

ب) نابود شدن (اشعیا ۲: ۱۸)؛

پ) روییدن، رشد کردن «بامدادان مثل هر گیاهی که می‏روید» (مزامیر ۹۰: ۵ـ ۶).۳

1.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۱۰.

2.. راغب، مفردات، ج۱، ص۲۹۵.

3.. בַּבֹּקֶר, כֶּחָצִיר יַחֲלֹף


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
102

جنوبی این ریشه بیشتر در معنای «داوری کردن» بوده و در سامی شمالی به معنای «فرزانگی»؛۱ اما اینکه ساخت واژه «حکمت/ حکیم» در معنای دوم «فرزانگی» در عربی متأثر از آرامی بوده، فاقد شواهد متقن است.

۱۱. خلیفه

واژه خلیفه از ریشه «خ ل ف» به معنای جانشین است. از نگاه لغویان، اصل واژه به صورت «خلیف» بوده و حرف «ه» در انتهای کلمه به جهت مبالغه است؛ مانند: نسّابه و علامه؛ ازاین‎رو جمع آن به صورت «خلائف» (انعام، ۱۶۵) به اعتبار شکل فعلی آن و به صورت «خلفاء» (اعراف، ۶۹) به اعتبار اصل است.۲ تعبیر «خلیفه» و اطلاق این نام به آدم در هنگام آفرینش، موضوعی است که در قرآن کریم مطرح است (بقره، ۳۰)، و در تورات سخنی از آن به میان نیامده است. در سفر پیدایش می‏خوانیم:

و خدا گفت‏: آدم‏ را به صورت‏ خود و موافق‏ و شبیه‏ خود بسازیم‏ تا بر ماهیان‏ دریا و پرندگان‏ آسمان‏ و بهایم‏ و بر تمامی‏ زمین‏ و همه حشراتی‏ که‏ بر زمین‏ می‏خزند، حکومت‏ نماید. پس‏ خدا آدم‏ را به صورت‏ خود آفرید. او را به صورت‏ خدا آفرید. ایشان‏ را نر و ماده‏ آفرید (۱: ۲۶ ـ ۲۷).

در مقابل، مهم‎ترین اوصافی که تورات برای آدم می‏شمارد عبارت‎اند از: «نفس زنده» (پیدایش ۲: ۷) و «شبیه خدا» (۵: ۱)؛ اما مزامیر ۱۱۵: ۱۶ به نقش خلیفه‏ای و جانشینی آدم در زمین اشاره دارد: «آسمان‎ها، آسمان‎های خداست، اما زمین را به بنی‏آدم عطا فرمود» (درباره رفتار عجیب خداوند در میان مخلوقات با بنی‏آدم نک. مزامیر ۱۰۷: ۸، ۱۵، ۲۱ و ۳۱). نکته دیگر اینکه قرآن کریم در سوره ص،

1.. FVQ, p. ۱۱۱.

2.. ابن درید ، جمهرۀ اللغه، ج۱، ص۶۱۶؛ أزهری، تهذیب اللغه، ج۷، ص۱۷۴؛ مصطفوی، التحقیق، ج۳، ص۱۰۸.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20780
صفحه از 192
پرینت  ارسال به