۸. جهنم
خاستگاه و ریشهشناسی این واژه از دیرباز میان لغویان مسلمان کانون اختلاف بوده است و در نهایت، کار به سه نظریه ختم میشود:
الف) معرّب از فارسی: «أصلها فارسی معرب، وهو جهنّام».۱ سیوطی در المتوکلی آن را در فهرست واژگان دخیل از فارسی قرار داده، اما در الإتقان، عبری بودن آن را نیز محتمل دانسته است.۲ امروزه برخی در توجیه این قول، به فارسی بودن کلمه «فردوس» استناد کردهاند و از آنجا «که مثلاً وجود خوبی را بدون تصور بدی نمیتوان درک کرد، پس وقتی فارسی بودن واژه فردوس اثبات شد، جهنم نیز میتواند واژهای فارسی باشد».۳ روشن است که این قبیل توجیهات صرفاً استحسانات شخصی است و ارتباطی با زبانشناسی تاریخی یک واژه ندارد؛
ب) معرّب از عبری: از متقدمین، سیوطی میگوید: «و قیل فارسیة وعبرانیة، أصلها کِهنام»، و از معاصران محمد اسماعیل ابراهیم میگوید: «جهنم» واژهای عبری است که از دو واژه «جی» به معنای «وادی» و «هنم» به معنای «گریه و زاری» ترکیب شده که به معنای «وادی عذاب و گریه» خواهد بود؛۴
ج) اصل عربی: از ریشه «ج ه م؛ الجُهومة» به معنای «غلظت، کراهت»؛ و عبارت «بئر جَهنم» أی بعیدة القعر.۵ مشتقات این ریشه در عربی استعمال داشته است: «تَجَهّمت له، أی استقبله بوجه کریه».۶ در هر صورت، این واژه حتی اگر
1.. راغب، مفردات، ج۱، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰.
2.. سیوطی، الإتقان (النوع الثامن و الثلاثون فیما وقع فیه بغیر لغة العرب)، ج۱، ص۴۳۰.
3.. رضائی، علیاکبری، درآمدی بر واژههای دخیل در قرآن، ۹۸.
4.. همو، ج۱، ص۴۳۰؛ محمد اسماعیل، معجم الألفاظ و الأعلام القرآنیة، ج۱، ص۱۱۶.
5.. ابن درید، جمهرة اللغة، ج۲، ص۱۲۲۲؛ ابن سیدة، المحکم والمحیط الأعظم، ج۴، ص ۴۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۱۸؛ و نیز نک. مصطفوی، التحقیق، ج۲، ص۱۴۲.
6.. فراهیدی، العین، ج۳، ص۳۹۷.