/ selāw عبری اشاره دارد و ترجمه و تفسير آن به «بلدرچين» يا «آسايش و راحتی» در متون اسلامی، در ادامه همان تفاسير عهد عتيق قرار دارد.
۱۸. سماء
واژه «سماء» که در عربی به صورت «سماوات» جمع بسته میشود، معادل آسمان است. نخستین معنایی که از آن به ذهن متبادر میشود، اشاره به همان گنبد فیروزهای است که در بالای سر ما قرار دارد؛ اما در متون ادبی، توسعاً از اشیای متعددی که بالاتر از سطح زمین قرار دارند، مانند سقف خانه، زین اسب، ابر و باران نیز به «سماء» تعبیر شده است.۱ کاربردهای معنایی این واژه در قرآن نیز گسترده است و در منابع متعددی بررسی شده است که ما را از طرح آن بینیاز میکند.۲ در تورات عبری نیز حوزه معنایی وسیعی برای این واژه وجود دارد.۳
منابع کهن و معاصر، «سماء» را از ریشه «سمو» دانستهاند که به معنای علوّ، مرتفع و معانیای از این دست است.۴ در این صورت، «سماء» با واژه «اسم» نیز همریشه خواهد بود؛ البته بر پایه نظر بصریون که آن را از ریشه «سمو» میدانستند؛ در مقابلِ کوفیون که میگفتند از ریشه «وسم» به معنای علامت و نشانه است.
کلمه «سماء» با واژگانی در زبانهای سامی همریشه است: در اوگاریک shmm، اکدی shamū، عبری שָׁמַיִם / shāmim، آرامی shemayya، سریانی shmaya و.... در اکدی این کلمه در شکل مفرد به معنای «باران» و در حالت جمع به معنای آسمان به کار رفته است.۵ در عبری نیز واژه «شامیم» همواره در
1.. ازهری، تهذیب اللغه، ج۱۳، ص ۷۹.
2.. مجتهد شبستری، دائره المعارف بزرگ اسلامی(آسمان)، ج۱، ص۳۶۳ ـ ۳۶۵.
3.. See :TWOT, vol. ۲, p. ۹۳۵.
4.. فراهیدی، العین، ج۷، ص۳۱۷؛ ابن درید، جمهرةاللغة، ج۲، ص۸۶۲؛ جوهری، الصحاح، ج۶،ص ۲۳۸۳.
5.. TWOT, vol. ۲, p. ۹۳۵.