تا ما هم به تو گوش دهیم.۱ طبری تحلیل دیگری نیز دارد و آن اینکه منظور از «لا تقولوا راعنا» نهی از سخنان خلاف است. به عبارتی «لا تقولوا راعنا، أی لا تقولوا خلافاً» و این از قبیل همان نهیهایی است که پیشتر خود رسول اکرم نسبت به استعمال برخی کلمات کرده بود؛ مانند: «لا تقولوا عبدی ولکن قولوا فتای». در نهایت، وی نیز به همان نظریه دوم متمایل میشود.۲ برایناساس «راعنا»یی که مسلمانان مدینه به کار میبردند، هرچند از ریشه «رعی» بوده و از آن قصد «مراعات کردن» را داشتند، اما چون ممکن بود گمان رود که معنای «رعن» مقصود است و یهودیان یا همین ریشه دوم را قصد میکردند و یا اینکه آن معنای مذموم عبری (ای بدِ ما و ای شرّ میان ما) مدّ نظرشان بود، کاربرد آن برای مؤمنان نیز ممنوع شد. این خلاصه مطالبی بود که در منابع لغوی و تفسیری بیان شده بود.
به نظر میرسد ارتباط دادن این واژه با معنای «مراعات کردن» از سر ناچاری بوده است؛ چه اینکه ریشه «رعن» درباره مؤمنان منتفی بوده و ازاینرو برخی از نویسندگان به توضیحات انتزاعی روی آوردند.
در این میان، مفسر قرن نهم، ابنهائم شهابالدین احمد بن محمد (۷۵۳ـ ۸۱۵ق.) پس از نقل توضیحات رایج مفسران گفته: وقیل: عنوا بِراعنا یا راعی إبلنا».۳ هرچند از هویت گوینده این سخن گزارشی نشده، اما چنانکه خواهیم دید به نظریه مختار نزدیک است؛ اما خلاصه مقاله کونستلینگر چنین است:
از یک سوی، در یهودیت و مسیحیت واژه «شبان» به خداوند، انبیا و رهبران دینی بدون هیچ بار منفی اطلاق میشود. داوود و پیش از او موسی مدتی شبان بودهاند (خروج ۳: ۱؛ اول سموئیل ۱۶: ۱۱) [در کتاب زوهر، از منابع مهم عرفان یهود، فصلی ذیل عنوان רוֹעֶה מְהֵימָנָא / rôʾe meheimānā به معنای «شبان