نزدیکترین حالت به زبان عربی، در معنای چهارم و باب hiphʾil به چشم میخورد:
ت) جایگزین کردن، تغییر دادن: پیدایش ۳۵: ۲؛۱ اشعیا ۹: ۱۰ ـ نسخه عبری ۹؛ مزامیر ۱۰۲: ۲۶ـ نسخه عبری ۲۷ـ.۲ مثال دیگر: «ساخارین جانشین شکر است».۳
ریشه «خ ل ف» علاوه بر عبری، در دیگر زبانهای سامی نیز در برخی از حوزههای معنایی کاربرد یکسانی دارد که مهمترین آن همان معنای «جایگزینی و جانشینی» و حتی «تغییر دادن» است.۴ اما خود واژه «خلیفه»، اصطلاحی قرآنی است و بعدها در ادبیات مسلمانان، تحت تأثیر موضوع جانشینی پیامبر اسلام، به یک کلیدواژه بدل شد. هرچند در بسیاری از فرهنگها برای معادل «خلیفه»ی عربی از مشتقات חלף «خ ل ف» واژه חָלִיף/ ḥāliph و یا כָּלִיף/ kāliph گذاشته میشود، اما به لحاظ کاربردی بسیار نادر است. در تورات عبری، بیشتر از ترکیب «پر کردن جای کسی» یا «وارث کسی گشتن» استفاده شده است (نمونههای مکرر در عهد عتيق).
۱۲. راعنا
واژه قرآنی «راعنا» به ترتیب مصحف در بقره، ۱۰۴ و نساء، ۴۶ آمده است:
(یَا أیَّها الَّذینَ آمَنوا لا تَقولوا راعِنا و قُولُوا أُنظُرنا وَاسْمَعُوا وَلِلْکافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ)؛
(مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنا وَعَصَيْنا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَراعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْناً فِي الدِّينِ).
اینها هر دو از آیات مدنیاند. آیه نخست مؤمنان را از کاربرد این واژه هنگام خطاب به پیامبر اسلام، با تأکید شدید نهی میکند؛ اما آیه دوم از رفتار برخی از
1.. لباس خود را عوض کنید/ וְהַחֲלִיפוּ שִׂמְלֹתֵיכֶם.
2.. Gesenius, p. ۲۸۲ ; TWOT, vol. ۱, p. ۲۹۱.
3.. הסכרין הוא תחליף לסכר، حییم، فرهنگ عبری ـ فارسی، ص۱۵۳.
4.. مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی، ج۱، ص۲۲۵.