101
درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات

ٱلْكِتَابَ وَٱلْحِكْمَةَ).

در منابع متعددی گستره معنایی «ح ک م» در قرآن مطرح شده است و این ما را از تکرار آنها بی‏نیاز می‏کند؛ اما آنچه می‏توان افزود، شباهت‏ها و تفاوت‏های معنایی در مطالعات تطبیقی قرآن و تورات است. این ریشه در عبری غالباً در معنای «فرزانگی» به کار رفته است و در آرامی در مواردی به معنای «دانستن و آگاهی» نیز آمده است.۱

معادل «حکمة، حکیم» در عبری חָכָם /ḥākhām است.۲ در تورات خداوند، ملائکه و انسان‎های صالح به آن توصیف شده‏اند: «او در ذهن خود حکیم [חֲכַם לֵבָב]، و در قوّت تواناست. کیست که با او مقاومت کرده و کامیاب شده باشد؟»(ایوب ۹: ۴)؛ «...اما حکمت آقایم مثل حکمت فرشته می‏باشد تا هر چه بر روی زمین است، بداند» (دوم سموئیل ۱۴: ۲۰).

در تورات عبری، وصف חָכָם / ḥākhām درباره آدمیان به عنوان توصیفی برای افراد خِبره و ماهر در هر حرفه و صنعتی استفاده شده است: «و صنعتگران ماهر [וַחֲכַם חֲרָשִׁים]» (اشعیا ۳: ۳؛ ۴۰: ۲۰؛ پیدایش ۴۱: ۸؛ و نیز ارمیا ۱۰: ۹).۳

در عربی نیز، علاوه بر بار معنایی تقدس‏گونه‏ای که وصف «حکیم» دارد و معمولاً در اطلاق آن بر افراد، بُعد معنوی لحاظ می‏شود، به صاحبان حِرَف و استادان دقیق‎النظر هم گفته می‏شود: «ویقال لمَن یُحسنُ دقائق الصناعات ویُتقنها: حکیم».۴

در نهایت، می‎توان با این بخش از تحلیل آرتور جفری موافق بود که در سامی

1.. Gesenius, p. ۲۷۷.

2.. حرف میانی כ در ابتدای کلمه «ک» و در انتها با تغییر شکل ך «خ» تلفظ می‏شود و در میانه، اگر نقطه در وسط حرف باشد = כּ «ک» در غیر این صورت «خ» خوانده می‏شود.

3.. Ibid, p. ۲۷۷.

4.. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۰.


درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
100

بر اساس بررسی اولیه، می‏توان گفت پیش از نزول قرآن، بیشتر همان معنای نخست در عربی رایج بوده است؛ اما با نزول قرآن، در معنای دوم نیز توسعه یافته است.

لغت‏شناسان متقدم، معنای پایه‏ای آن را «منع کردن و مانع شدن (به طور خاص منع از کژی و نادرستی)» دانسته‏اند؛ «أحکَمَه عنّی، أی منعَه عنّی»، «کلّ شیء مَنَعتَه عن الفساد، فقد حَکَمتَه».۱ سخن ابن فارس چنین است: «له أصل واحد وهو المنع، الحُکم وهو المنع من الظلم».۲ راغب نیز گفته است: «حَکَمَ: أصله مَنع، منعاً لإصلاح ومنه سُمّیت اللّجام، حکمة الدابّة».۳ می‏توان گفت این واژه در آیات (فَینسخ اللهُ ما یُلقی الشَّیطانُ ثمَّ یُحکِمُ الله آیاتِه...) (حج، ۵۲) و (كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آٰيَاتُهُ)(هود، ۱) ـ أحکمت آیاته بالأمر والنهی والحلال والحرام ـ۴ در همین معنا به کار رفته است.

در ادامه، با توسعه معنایی و به طور خاص در بافت اجتماعی، مفهوم «عدل و راستی، داوری کردن و حَکَم قرار گرفتن» را نیز شامل شد. این معنا از ویژگی‎های زبان عربی است و در عبری (تا جایی که اطلاع داریم) به کار نرفته است. توصیف خداوند به عنوان «أحکم الحاکمین» و در عبارت «العزیز الحکیم» که نشان از شایستگی و اقتدار صاحب وصف دارد، در همین حوزه معنایی است.

اما معنای دوم، یعنی «فرزانگی و دانش وسیع» نیز در قرآن و زبان عربی کاربرد گسترده دارد. وصف «حکیم» در کنار اوصافی چون علیم، واسع، حمید، علیّ و خبیر بر خداوند اطلاق شده است. علاوه بر آن، این صفت برای قرآن نیز به کار رفته است: «الکتاب الحکیم». همچنین «حکمة» عطیه‏ای الهی است: (يُؤْتِى ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ) و خداوند آن را به برخی از بندگانش تعلیم می‏دهد: (يُعَلِّمُهُمُ

1.. فراهیدی، العین، ج۳، ص۶۶.

2.. أزهری، تهذیب اللغة، ج۲، ص۹۱.

3.. راغب، مفردات، ج۱، ص۲۴۸.

4.. ابن‎ منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۳.

  • نام منبع :
    درآمدی بر زبان شناسی تطبیقی قرآن و تورات
    سایر پدیدآورندگان :
    حیدر عیوضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20852
صفحه از 192
پرینت  ارسال به