مسمی را بپرستد مشرک، کافر و جاحد خوانده شده است و الگوی صحیح این دانسته شده: خدایی پرستش شود که به این اسماء نامیده شده است.۱
بخش دوم: توجه به تفاوت میان صفات و اسمای الهی با صفات و اسمای بشری و مکانیزم اطلاق آن بر اساس اصل تغییر ناپذیری است. این نسبت در صحیحه عبداللّٰه بن ابی یعفور به روشنی بیان شده است؛ او از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه سوم سوره مبارکه حدید (هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَ ٱلْأَخِرُ ) میپرسد، ایشان در بخشی از پاسخ میفرماید:
«هو الأول قبل كل شيء و هو الآخر علی ما لم يزل و لا تختلف عليه الصفات و الأسماء كما تختلف علی غيره مثل الإنسان الذي يكون تراباً مرةً و مرةً لحماً و دماً و مرةً رفاتاً و رميماً و كالبسر الذي يكون مرةً بلحاً و مرةً بسراً و مرةً رطباً و مرةً تمراً فتتبدل عليه الأسماء و الصفات و اللّٰه جل و عز بخلاف ذلك».۲
این روایت گویای این مطلب است که منشأ تسمیه در پدیدههای مادی، تغییر و تحول ویژگیهای آنهاست، درحالی که کمالات ذاتی خداوند ازلی و ثابت است و تغییر و تبدلی در اسماء نیز وجود ندارد.
پس از توجه به نسبت میان اسماء و صفات با ذات و نیز تغییر ناپذیری آن، میتوان به نسبت میان اسم و صفت نیز اشاره کرد، همانگونه که در روایت دوم پیداست، تنوع و تغییر صفات مادی منشأ تنوع اسماء است؛ گرچه طبق اصل تغییر ناپذیری، تبدّل و تغییر در اسماء و صفات الهی نیست ولی میتوان گفت به جهت ملاحظه کمالات متعدد ذاتی خداوند اسماء متعددی اطلاق شده است. از سوی دیگر عبارت «من عبد المعنی بایقاع الاسماء علیه بصفاته التی