تأکید شده «و من عبد المعنی بایقاع الاسماء علیه بصفاته التی وصف بها نفسه»۱ و معتقدان به آن از اصحاب راستین امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته شدهاند.
به نظر میرسد برای روشنتر شدن ابعاد بحث، توجه به گروه دیگری از روایات نیز لازم است. در مجموعهای از روایات، واژهای به کار رفته که تبیین صحیح آن به روشن شدن رابطه میان اسم و صفت کمک میکند؛ این مجموعه بر این نکته تأکید دارد که علیرغم تعدد اسماء و صفات، هیچ اختلافی در ذات پروردگار و «معنی» به وجود نمیآید، و بررسی کاربردهای واژه «معنی» این نسبت را تبیین میکند.
در گروهی از روایات، معنا همانند ذات، احدی و واحدی معرفی شده است و هیچ ترکیب و اختلافی در آن راه ندارد «لامدخل للاشیاء فیه لأنه واحدی الذات واحدی المعنی»۲، «فی صفة القدیم، إنه واحد صمد احدی المعنی لیس بمعانی کثیرة مختلفة»۳، «انه السمیع البصیر العالم الخبیر بلاختلاف الذات و لا اختلاف المعنی».۴
در گروه دیگری از این روایات، مقصود از اطلاق صفات بر خداوند و حتی شیء، اثبات حقیقت شیئیت و معناست «شیء بخلاف الاشیاء. ارجع بقولی إلی اثبات معنیً و أنه شیء بحقیقة الشیئیة».۵ طبق این تفسیر، متعلق عبادت حقیقی بندگان، معناست و اسم، ابزار ارتباطی میان بنده و این حقیقت است «من عبد الاسم دون المعنی فقد کفر».