65
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

احاطه بر خداوند را از دسترس عقل و وهم بشر بیرون می‏داند و از سوی دیگر با مراعات اصول تنزیهی سخن گفتن از خداوند را برای او جایز می‏شمرد. ملاحظه این دو گروه در کنار روایات ادنی المعرفة، اصلی توحیدی در بیان امام علی علیه السلام را تداعی می‏کند: «لم یطلع العقول علی تحدید صفته و لم یحجبها عن واجب معرفته». یعنی: عقل‏ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، اما از معرفت و شناسايى خود باز نداشته است.۱ نیز دیگر گزاره مطرح در «باب اطلاق القول بأنه شیء» می‏تواند تکمیل کننده این حلقه به شمار رود، هنگامی که عبدالرحمن بن ابی نجران از امام باقر علیه السلام از میزان ادراک خویش در معرفت توحیدی سؤال می‏کند و امام با تأیید این دریافت، اصل تنزیه را نیز به او متذکر می‏شود: «فقلت أتوهم‏ شيئا فقال نعم غير معقول و لا محدود فما وقع وهمك عليه من شي‏ء فهو خلافه لا يشبهه شي‏ء و لا تدركه الأوهام كيف تدركه الأوهام و هو خلاف ما يعقل و خلاف ما يتصور في الأوهام إنما يتوهم شي‏ء غير معقول و لا محدود».۲ پس از این اصل قطعی که دریافت بشر را اثبات می‏کند (و تعطیل را کنار می‏زند)، نوبت به معنای وهم می رسد. میرزا مهدی اصفهانی وهم را در مقابل عقل قرار می‏دهد و آن را ادراک روح به واسطه نور روحانی آن می‏داند، در حالی که نور کاشفیت عقل بنفسه است.۳

1.. ترجمه نهج البلاغة، ص۱۰۱.

2.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲.

3.. نک: اصفهانی، معارف القرآن، ج۲، ص۱۶۰ به بعد.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
64

شاخصه‏های این طرح‏واره‏ها از منظر زبان‏شناسی شناختی از این قرار است:

مفاهیمی است که از تجربه‏های بدن‏مند به وجود می‏آید.

شامل همه تجربه‏های دریافتی - حسی است.

مفاهیم جزئی و انضمامی نیستند، بلکه کلی و انتزاعی هستند.

ذاتاً پیش‏مفهومی هستند و پایه‏های نظام مفهومی به شمار می‏‏روند.

استفاده ما از آن ناخودآگاه است و پیش از ظاهر شدن زمان از طریق تعامل با محیط کسب می‏کنیم.

به صورت ذاتی معنادار است.۱

در مقام تبیین چگونگی تصویر سازی این طرح‏واره‏ها از اسماء الهی باید گفت، ذهن بشر بر پایه تجربه‏های حسی و بدن‏مند خویش برخی مفاهیم کلی را ساخته و به عنوان مثال درکی اولیه از مفهوم علم دارد. هنگامی که وی با تعلیم الهی اسماء و صفات را می‏شناسد، مفاهیم پیشین به صورت ناخودآگاه در او تداعی می‏شود و ذهن او به ایجاد ارتباط میان این دو مفهوم می‏پردازد. البته به واسطه همان تعلیم الهی لازم است او مفهوم ایجاد شده در ذهن خویش را از پیرایه‏های بشری بزداید و خداوند را از تشبیه به خلق تنزیه نماید.

شاید بتوان روایات جواز اطلاق شیء بر خداوند را نیز به همین تفسیر متوجه دانست. این در حالی است که در گروه قابل توجهی از روایات نفی توهم احاطی خداوند طرح شده است.۲ این دو گروه از روایات از سویی هرگونه

1.. روشن، و اردبیلی، مقدمه‏ای بر معناشناسی شناختی، ص۴۶ - ۵۱.

2.. تعابیر روایی در این زمینه بسیار است. در گام نخست کنار نهادن توهم، توحید خوانده شده است: «التوحید أن لاتتوهمه». در گروه دیگری از روایات نیز وهم به قلب نسبت داده شده و از قصور وهم در معرفت خدا سخن گفته است: «إن اوهام القلوب اکبر من ابصار العیوم فهو لاتدرکه الاوهام و هو یدرک الاوهام»، «لاتضبطه العقول و لاتبلغه الاوهام»، «لاتغشاه الاوهام»، «أنت الذی قصرت الاوهام( ( عن ذاتیّتک»، «الممتنع من الابصار رؤیته و من الاوهام الاحاطة به»، «و اوهام القلوب لاترکه فکیف ابصار العیون»، «من عبد اللّٰه بالتوهم فقد کفر». نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۷ و ۸، ۸۲، ۸۷، ۹۸، ۱۰۵؛ (الامام السجاد) علیه السلام، الصحیفة السجادیة، ص۲۱۲؛ سیدرضی، نهج البلاغة: ص۸۷ و ۵۵۸.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1239
صفحه از 312
پرینت  ارسال به