همچنین مانند علم، تقارن میان این صفت در بندگان و پروردگار نشان دهنده اشتراک مفهومی، میان این دو وصف است (وَ مَا یسْتَوِى ٱلْأَحْیاءُ وَ لَا ٱلْأَمْوَاتُ إِنَّ ٱللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِى ٱلْقُبُورِ).۱ نکته حائز اهمیت در این آیه، آن است که حیطه و متعلق این صفت میان خداوند به کلی متمایز معرفی شده است.
کلام
قرآن گفتگوی میان خدا و بندگان را هم در دنیا و هم در آخرت گزارش میکند: در دنیا گفتگوی مستقیم میان خدا و انبیاء (در یکی از اشکال وحی) رخ میدهد و آیه (وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِیمًا)۲ نمونه روشن آن است. این رخداد در آخرت برای همه بندگان صالح تصویر شده وگنهکارانی از آن استثناء شدهاند.۳
شاهد دوم: قرآن بر پایه پذیرش قاعده دلالت لفظ بر معنا به توبیخ مشرکانی میپردازد که نام «اله» بر بتهای خود گذاشته و به پرستش آن اقدام میکنند. آیات ۷۱ سوره اعراف، ۴۰ سوره یوسف و ۲۳ سوره نجم، خداانگاری بتها را نمیداند جز به نامهایی که مشرکان بر آن نهادهاند و خدایی بتها جز در اوهام آنان مصداق دیگری ندارد.۴ فخر رازی نیز بر همین مبنا، معتقد است خواندن خدا با الفاظی که بنده معنای آن را نمیداند و نمیتواند مسمای آن را در ذهن بیاورد، همسان اطلاق اسماء مقدسه خداوند بر دیگران و انتساب غیر از اسمای حسنیٰ به خداوند، از مصادیق الحاد در اسماء است.۵