این تفسیر، آن است که اطلاق این اسماء و صفات به همراه معانی و مفاهیم واژگانیشان بر خداوند، چیزی جز توصیف خداوند به این مفاهیم حادث نیست.۱ عبارت جوینی به گونهای است که دایره اطلاق اسم را بر افعال، صفات قدیمه و حتی صفات نفسیه نیز گسترش میدهد؛ او این اطلاق را دلیلی بر صحت تعدد اسمای الهی میشمرد.۲
اختلاف معروف بصری - کوفی که اسم از ریشه «سمو» یا «سمة» گرفته شده در این بحث آثار متعددی به همراه دارد؛ یکی از این آثار نسبت میان لفظ و معنا و تقدم و تأخر میان اسم و معنا یا اسم و صفت است؛ همین ملاحظه نیز در تعریف متکلمان از اسم مشاهده میشود به طوری که اسم را معرّف ماهیت «من حیث هی هی» و صفت را معرّف ماهیت «من حیث هی موصوفة بصفة» خواندهاند؛۳ همین نکته نشان میدهد با اضافه شدن اسم به خداوند (اسم اللّٰه)، لازم است مفهوم جدیدی از «نشان داری» (که در معنای اسم قرار دارد) تبیین شود.
پیگیری اقوال دانشمندان نشان میدهد تعریف اسم با مباحث متعددی در این حوزه ارتباط پیدا میکند. فخر رازی با عنایت به ارتباط زنجیروار تعریف اسم با مباحث دیگر همچون: رابطه میان اسم، مسمی و تسمیه، ضمن طرح احتمالاتی در معنای اسم و پیامدهای آن مینویسد: «اگر اسم عبارت از لفظی باشد که با وضع، بر چیزی دلالت میکند و مسمی خود آن چیز باشد، پس بی گمان اسم غیر مسمی است؛ اما اگر اسم و مسمی، هر دو ذات شیء باشند، هیچ نزاعی در عینیت اسم و مسمی باقی نخواهد ماند».۴