روایات علاوه بر لفظ به حقایق معنایی بهعنوان عنصر مقوم و مؤثر توجه خاصی دارد؛ این نقش مهم در دعا به اسماء تأثیر خاصی را نشان میدهد، جزء مکتوم و اظهار نشده اسماء، تنها نزد خداوند است و تنها مطالعه بر اجزاء اظهار شده آن امکان پذیر است.
تلقی اندیشمندان غیر شیعه از واژه حدوث یا خلق به گونهای رقم خورده که با دغدغههای ترکیب و جزءپنداری برای ذات اصطکاک جدی پیدا میکند، همین نکته دشواری کشف و انتساب پذیرش یا رد حدوث به فرقهها و نحلههای فکری را دو چندان میکند. بحث حدوث با بحث مهم دیگر یعنی عینیت و یا غیریت اسماء با مسمی نیز وارد این حوزه میشود، گستره این نزاع در ردیههای متعددی که بر رد اندیشههای جهمیه نوشته شده بازتاب یافته است، همچنین از آنجا که حدوث مصطلحی پرکاربرد در اندیشههای کلامی نیست، تلاش برای بررسی نسبت میان اقوال اندیشمندان مسلمان و همچنین مبانی حاکم بر اندیشه ایشان با این قول اجتناب ناپذیر است.
اندیشه نفی صفات یکی از همین مسائل مرتبط است که به نظر میرسد فارغ از تبیینهای معتزلی و یا عرفانی میتوان آن را بهگونهای همخوان با پذیرش کمالات ذاتی و اندیشه حدوث اسماء، تفسیر کرد.
گرچهاندیشه نفی صفات در حوزه وجود شناختی به نقطه مشترکی میان شیعه و معتزله تفسیر شده، اما به نظر میرسد طرح اندیشه نفی صفات در شیعه و معتزله بیشتر مشترک لفظی است و مبانی و پیش فرضهای هر یک از ایشان در این مسئله به طور کامل متفاوت است.
از سوی دیگر همسان انگاری اسماء و صفات، و عدم توجه به تقدم رتبی صفات بر اسماء باعث شده برخی آرای حوزه صفات همچون نفی