267
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

ایشان یاد شده را بر عدم فهم تطبیق داد، اما در مورد «ابن الایادی» اصل دانستن صفات در انسان و مجاز دانستن در مورد خداوند یکی از این دو احتمال را در ذهن تقویت می‏کند:

الف - مجاز بودن صفات خداوند ملازم با عدم فهم بشری از آن است؛

ب - این گفته تقریر خاصی از غیریت است که از نتایج آن عدم فهم صفات خداوند است.

اما در هر حال پرچم‏دار این نظر را می‏توان سلفیه دانست. همان‏گونه که در بحث «حدوث و کارکرد اسماء در نگاه سلفی - وهابی» گذشت، سلفیه در کشاکش اثبات و نفی اسماء گرفتار شده‏اند. مالک بن انس بر این باور است که تکلم در حوزه اسماء و صفات به جهت سکوت صحابه و تابعان، بدعت به شمار می‏رود،۱ این در حالی است که از منظر سلفی، ایمان به هر اسم و صفتی که خدا و رسول ثابت کرده‏اند، واجب بوده و تنها باید از دو محذور تمثیل و تکییف قلبی و زبانی پرهیز نمود.۲

سؤالی که درکنار این بحث مطرح است:آنکه آیا معرفت اسماء بدون معانی آن فایده‏ای می‏تواند داشته باشد؟

در مقام پاسخ، اگرچه بسیاری بر این باور هستند که معرفت اسماء بدون فهم و دریافتی از معانی آن بی فایده است،۳ اما سلفیه اعتقاد و به کار بردن الفاظ را کافی می‏دانند و ترتب اثر را نیز جدای از این وادی قلمداد می‏کنند.۴

1.. رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۳۱.

2.. عثیمین، عقیدة اهل السنة و الجماعة، ص۱۶.

3.. قرطبی، احکام القرآن، ج۱، ص۳۶. عبارت جصاص این چنین است: « لافضیلة فی معرفة الاسماء دون المعانی».

4.. نک: کتابشناسی «الرسالة التدمریة» در فصل کلیات صفحه ۳۲ - ۳۳.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
266

فهم ذات یا اسماء به عنوان سنجه‏ای برای فهم روی دیگر این قضیه در نظر برخی مطرح است؛ بر اساس اندیشه مختار که اسماء، غیریت با ذات دارند پیوند میان شناخت اسماء و شناخت ذات، گویای ابزاری برای شناخت و تعبیری بودن اسماء است، در هر حال، جدای از امکان و یا عدم امکان فهم ذات، اقوال در امکان فهم اسماء نیز به چند گروه اصلی قابل تقسیم است.

الف - عدم فهم

قول به عدم فهم اسماء، در گره زدن فهم آن به فهم ذات در نظر برخی ریشه دارد، نسبت این قول با تعطیل نیز می‏تواند گویای الگوی خاص صفت شناسی و اسم پژوهی قائلان به آن باشد.

عدم فهم اسماء با اقسام و مراتب متعدد به گروه‏هایی از مسلمانان نسبت داده شده است. اشعری معتقد است پیروان عبدالرحمن بن سیابه در میان شیعیان علی‏رغم اثبات صفاتی همچون سمیع و بصیر برای خداوند در معنای آن توقف کرده و رأی نهایی در این صفات را گفته امام صادق علیه السلام - هر چه که باشد - می‏دانستند.۱ همچنین وی در ضمن بیان اعتقادات معتزله بحثی ذیل عنوان حقیقت یا مجاز بودن این صفات در اطلاق بر خداوند و اطلاق بر بشر می‏آورد؛ وی اکثر معتزله را بر عقیده حقیقت بودن صفات در اطلاق بر خداوند می‏داند، اما گروهی از فلاسفه را بر این باور می‏داند که اسماء مشترک میان خداوند و غیرش نیست، همچنین از شخصی به نام «ابن الایادی» از معاصران خویش یاد می‏کند که این صفات را در مورد خداوند مجاز و در مورد بشر حقیقت می‏داند،۲ گرچه نمی‏توان از گفته اشعری رأی گروهی از فلاسفه که از

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶.

2.. همان، ص۱۸۳ و ۱۸۴.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1167
صفحه از 312
پرینت  ارسال به