ایشان یاد شده را بر عدم فهم تطبیق داد، اما در مورد «ابن الایادی» اصل دانستن صفات در انسان و مجاز دانستن در مورد خداوند یکی از این دو احتمال را در ذهن تقویت میکند:
الف - مجاز بودن صفات خداوند ملازم با عدم فهم بشری از آن است؛
ب - این گفته تقریر خاصی از غیریت است که از نتایج آن عدم فهم صفات خداوند است.
اما در هر حال پرچمدار این نظر را میتوان سلفیه دانست. همانگونه که در بحث «حدوث و کارکرد اسماء در نگاه سلفی - وهابی» گذشت، سلفیه در کشاکش اثبات و نفی اسماء گرفتار شدهاند. مالک بن انس بر این باور است که تکلم در حوزه اسماء و صفات به جهت سکوت صحابه و تابعان، بدعت به شمار میرود،۱ این در حالی است که از منظر سلفی، ایمان به هر اسم و صفتی که خدا و رسول ثابت کردهاند، واجب بوده و تنها باید از دو محذور تمثیل و تکییف قلبی و زبانی پرهیز نمود.۲
سؤالی که درکنار این بحث مطرح است:آنکه آیا معرفت اسماء بدون معانی آن فایدهای میتواند داشته باشد؟
در مقام پاسخ، اگرچه بسیاری بر این باور هستند که معرفت اسماء بدون فهم و دریافتی از معانی آن بی فایده است،۳ اما سلفیه اعتقاد و به کار بردن الفاظ را کافی میدانند و ترتب اثر را نیز جدای از این وادی قلمداد میکنند.۴
1.. رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۳۱.
2.. عثیمین، عقیدة اهل السنة و الجماعة، ص۱۶.
3.. قرطبی، احکام القرآن، ج۱، ص۳۶. عبارت جصاص این چنین است: « لافضیلة فی معرفة الاسماء دون المعانی».
4.. نک: کتابشناسی «الرسالة التدمریة» در فصل کلیات صفحه ۳۲ - ۳۳.