مطلب بوده و تجاوز لفظی را مد نظر ندارد بلکه عدم تجاوز از معانی کلی مطرح در قرآن و حدیث ملاک نزد ایشان بوده است. نظام الدین نیشابوری (متوفای ۷۲۸ه.ق) معتقد است اگر اسماء توقیفی نباشد، لازم میآید خداوند نیز به صفاتی مانند فقیه و طبیب - و لو مجازاً - خوانده شود،۱ به همین جهت آمدی دلیل عقلی و قیاس لفظی در تسمیه اسمای حسنا را منتفی دانسته است.۲
در نقطه مقابل، قائلان به عدم توقیفیت، اطلاق هر لفظ لایق مقام پروردگار را جایز شمردهاند.۳ علامه طباطبایی هیچ دلیلی بر توقیفیت نمی بیند بلکه امر را عکس توقیفیت دانسته و آیاتی همچون (وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَاءُ ٱلْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا) را دلیل عدم توقیف شمرده است.۴ نکته جالب توجه آن است که صدر و ذیل این آیه از جمله مستندات قائلان به توقیفی بودن اسماء نیز معرفی شده است.۵
در میان شارحان حدیث شیعه، مولی صالح مازندرانی و قاضی سعید قمی، عباراتی از احادیث همچون «بصفاته التی وصف بها نفسه»، «و لکنه اختار لنفسه أسماء لغیره یدعوه بها» و «إن المذهب الصحیح ما نزل به القرآن من صفات اللّٰه» را دلیل توقیفی بودن اسماء میخوانند.۶
در این میان، منظر عرفانی به اسماء در تفسیر توقیف و هم در ادله از دیگران متمایزند. طبق این دیدگاه اسماء دارای مرتبه وجودی هستند که در نظام علمی
1.. آلوسی، روح المعانی، ج۵، ص۱۱۳.
2.. نیشابوری، غرائب القرآن، ج۱، ص۷۳.
3.. طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۳۵۸.
4.. همان.
5.. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۳۲۸؛ آلوسی، روح المعانی، ج۵، ص۱۱۳.
6.. نک: مازندرانی، شرح الکافی، ج۳، ص۱۲۸ و ۳۸۶؛ قاضی سعید، شرح توحید الصدوق، ج۳، ص۲۷۴.