میشود.۱ مرتبه احدیت، وجود منبسط و یا جمع الجمع همان اولین نشئه از وجود حق است که هیچ وصف و نعتی برای آن نیست. و این را میتوان بر عبارت «إن اللّٰه خلق اسماً بالحروف غیر منعوت» تطبیق نمود. مناسبت میان حق و خلق به اعتبار اینکه وساطت اسماء میان خالق و مخلوق تعریف شده، محقق میشود که در احدیت اسم «اللّٰه» قرار دارد.۲
ج - الگوی حادث و محدِث
این تقریر بیشتر در کلمات متکلمان قرن پنجم به بعد مانند شیخ طوسی و قرن هفتم مانند سدید الدین حمصی و خواجه نصیر و پیروان ایشان مشاهده میشود. ایشان سرآغاز اثبات صفات برای خداوند را از تبیین صفت اختیار (قدرت) و به دنبال آن علم و حیات قرار دادهاند. خواجه با عبارت معروف «و وجود العالم بعد عدمه ینفی الایجاب و الواسطة غیر معقولة»۳ در پی اثبات این نکته است که حدوث عالم نشانهای از تحقق و آثار صفات الهی است؛ این استدلال نقطه فارق میان این تقریر و استدلال غایب بر شاهد است. سدید الدین حمصی استدلال بر صفات الهی را اینگونه سامان میدهد:
۱. عالم محدَث است؛
۲. محدَث، محدِث میخواهد.
۳. محدِث بایستی مختار باشد.
وی این اختیار را دلالتی بر قدرت و درپی آن علم و حیات و سایر صفات میداند: «و هذا کما یدل علی اثبات محدِث الاشیاء، یدل علی کونه قادراً».۴
1.. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۳۲۹؛ ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۲، ص۳۳۳.
2.. ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۹.
3.. حلی، کشف المراد، ص۲۸۱.
4.. حمصی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۲۸ - ۲۹.