257
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

به نظر می‏رسد این‏گونه استدلال در اندیشه متکلمان دیگر مانند نوبختی نیز سابقه داشته است، وی با انعقاد بابی با عنوان «القول فی اثبات الصانع و توحیده و احکام صفاته» وجود حوادث را دلیل بر وجود خداوند می‏داند. ایشان تصریح می‏کند: «و الصانع قادر مختار و الا لزم قدم العالم لقدم موجبه». در مورد صفت علم نیز وجود و دریافت افعال حکیمانه خداوند را نشانه وجود صفت علم می‏خواند: «و هو عالم لوقوع الافعال المحکمة منه».۱ این تقریر عهده دار کشف صفات بر پایه مشاهدات است و در مورد انتساب اسماء به خداوند ساکت مانده است.

شیخ طوسی تنها راه معرفت خداوند را اندیشیدن در حدوث اموری می‏داند که در گستره قدرت مخلوقات نیست، ایشان پس از اثبات این حدوث (با دو شیوه) لزوم محدِث را اثبات می‏کند و در تقریب این استدلال از لزوم وجود این رابطه در شاهد نیز بهره می‏برد.۲

با این وصف، می‏توان بیان شیخ طوسی را نقطه عطفی در استدلال به حادث و محدِث دانست که قرائنی همچون قیاس شاهد بر غایب نیز در تقریب آن نقش داشته است؛ شاید این‏گونه به ذهن خطور کند که می‏توان با این بیان تقریر جدیدی از قیاس شاهد و غایب نیز ارائه داد که در ضمن عقلی بودن، مفاسد آن استدلال را نیز به دنبال نداشته باشد؛ این تقریر ضمن عقلانی بودن می‏تواند در کنار سایر عناصر اندیشه توحیدی مانند توقیفی بودن اسماء در ترسیم روشن تر بحث مؤثر است. این بیان با رابطه و نسبت بیان شده میان اسماء و صفات (که در فصل دوم مورد بحث قرار گرفت) هم‏خوانی دارد.

1.. نوبختی، الیاقوت، ص۳۸.

2.. طوسی، الاقتصاد فیما یجب علی العباد، ص۵۷ - ۶۵.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
256

می‏شود.۱ مرتبه احدیت، وجود منبسط و یا جمع الجمع همان اولین نشئه از وجود حق است که هیچ وصف و نعتی برای آن نیست. و این را می‏توان بر عبارت «إن اللّٰه خلق اسماً بالحروف غیر منعوت» تطبیق نمود. مناسبت میان حق و خلق به اعتبار اینکه وساطت اسماء میان خالق و مخلوق تعریف شده، محقق می‏شود که در احدیت اسم «اللّٰه» قرار دارد.۲

ج - الگوی حادث و محدِث

این تقریر بیشتر در کلمات متکلمان قرن پنجم به بعد مانند شیخ طوسی و قرن هفتم مانند سدید الدین حمصی و خواجه نصیر و پیروان ایشان مشاهده می‏شود. ایشان سرآغاز اثبات صفات برای خداوند را از تبیین صفت اختیار (قدرت) و به دنبال آن علم و حیات قرار داده‏اند. خواجه با عبارت معروف «و وجود العالم بعد عدمه ینفی الایجاب و الواسطة غیر معقولة»۳ در پی اثبات این نکته است که حدوث عالم نشانه‏ای از تحقق و آثار صفات الهی است؛ این استدلال نقطه فارق میان این تقریر و استدلال غایب بر شاهد است. سدید الدین حمصی استدلال بر صفات الهی را این‏گونه سامان می‏دهد:

۱. عالم محدَث است؛

۲. محدَث، محدِث می‏خواهد.

۳. محدِث بایستی مختار باشد.

وی این اختیار را دلالتی بر قدرت و درپی آن علم و حیات و سایر صفات می‏داند: «و هذا کما یدل علی اثبات محدِث الاشیاء، یدل علی کونه قادراً».۴

1.. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۳۲۹؛ ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۲، ص۳۳۳.

2.. ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۹.

3.. حلی، کشف المراد، ص۲۸۱.

4.. حمصی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۲۸ - ۲۹.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1151
صفحه از 312
پرینت  ارسال به