منظر او همه گروههایی که صفات الهی را با خلق اشیاء و یا تقدیر و اراده آن پیوند زدهاند، گرفتار مرتبهای از تشبیه شدهاند.
علیرغم آنکه نظام تعریف شده از اسمای الهی در روایات، جامع و به دور از هر ایراد ساختاری و اعتقادی است؛ اختلافهای میان گروههای کلامی، فلسفی و عرفانی نشان از لزوم بازخوانی زوایای مختلف این بحث بر پایه دریافتها و رهیافتهای قرآنی و روایی دارد. نمونه روشن این اختلافها، تفاوت دیدگاه میان اشاعره و معتزله در عینیت و زیادت صفات و نیز قدیم یا مخلوق بودن کلام الهی است. این نکته معلول آن است کهاندیشمندان مسلمان هر یک با برجسته سازی بُعدی از ابعاد مسئله اسمای الهی به تبیین مسئله پرداختهاند به گونهای که تعریف نظام جامع وسازوار که مبتنی بر قواعد کلی و اثبات شده باشد را دشوار ساخته است.
قرآن و روایات، انتساب کمالات ذاتی به خداوند را از اصول پذیرفته شده میداند و اسماء را کارکردی تعریف میکند که برای عبادت و ارتباط معنوی بشر با پروردگار ایجاد شده و روایات، علاوه برآن، به مفهوم سازی از حدوث نیز پرداخته است. تعمیم مباحث کارکردی به حوزه وجودی، جایگاه خاص حدوث را دوچندان میکند، که اين مفهوم سازی در ادعیه، میان اسمای الهی، آثار و میزان تأثیرشان به گونهای اشاره کرده که قطعات این نظام را تکمیل میکند.
پس نگاه قرآن و روایات به اسماء، نگاهی معرفتافزا و کارکردگرایانه است و در پیوند و ارتباط بشر با پروردگار تعریف شده است. توجه به وضع خاص این اسماء بر حقایق و دقت در پیوند این وضع با عنصر دعا و مؤلفههای حاکم بر آن، از وجود آثار خاص تکوینی بر آن نیز حکایت دارد.۱