249
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

هر نقصی در هر مرتبه‏ای از خداوند نفی می‏شود، در میان دیگر اشاعره نیز اثبات صفات با قاعده اولویت رواج داشته است.۱ به نظر می‏رسد این الگو اگرچه مورد مخالفت برخی - مانند فخر رازی - قرار گرفته، اما در عمل مورد تمسک گروه‏های فراوانی است،۲ این نکته حتی در اندیشه سلفیه نیز قابل مشاهده است. احمد بن حنبل برای استدلال بر قدیم بودن کلام الهی از این الگو بهره می‏برد؛ وی خطاب به شخصی که از چرایی قول به قدیم بودن کلام سؤال کرده بود به مخلوق بودن انسان و تعلق کلام به وی می‏پرسد؛ سپس از مخلوق نبودن خداوند و تعلق کلام الهی به خدا، قدیم بودن کلام را نتیجه می‏گیرد.۳

این معنا از اشتراک میان شاهد و غایب به گونه‏ای است که «ثبوت اصل» به عنوان شرط صدق مشتق بر دو فرد با یک مکانیزم رخ می‏دهد، گرچه سؤال اصلی از این گروه اشاعره آن است که این بیان چگونه با ادعای قدیم بودن صفات سازگار است و یکی از اصلی ترین بیان‏ها در توضیح زیادت صفات، همین دلیل به شمار می‏رود.

ملاحظه ادله مخالفان قیاس غایب بر شاهد نشان می‏دهد این دلیل مانند تمثیل منطقی نتایج جزئی داشته و به عنوان قاعده قابل بهره برداری نیست، به عنوان نمونه جرجانی یقینی بودن استدلال شاهد بر غایب به واسطه مشکل بودن اثبات علت مشترک میان مقیس و مقیس علیه (به جهت احتمال شرط

1.. اشعری، اللمع، ص۲۶؛ حنفی، التمهید، ص۴۷.

2.. گزارش مبسوطی از قائلین به این الگو و تمسک به آن در کتاب منهج الامام فخر الدین الرازی بین الاشاعرة و المعتزلة گرد آمده است. نک: ج۱، ص۱۴۶.

3.. «احمد بن حنبل: ألست مخلوقاً؟ فقال، بلی. فقال، أولیس کلامک منک؟ قال، بلی. قال، واللّٰه لیس بمخلوق و کلامه منه». ابن تیمیة، درء تعارض العقل و النقل، ج۲، ص۲۷۵.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
248

اموری انتزاعی مطرح هستند که از تطبیق شاهد بر غایب به دست می‏آیند.

در میان معتزله، قاضی عبدالجبار معتقد است نمی‏توان حقیقت صفت میان شاهد و غایب متفاوت باشد؛ به باور ایشان اسماء از شاهد اخذ می‏شود و بر غایب جریان می‏یابد. «هذه الاسماء تؤخذ من الشاهد ثم تجری علی الغائب»؛۱ وی این فرآیند را با تعقل صفتی در شاهد و اثبات مثل آن در غایب تعریف می‏کند و معتقد است اگر صفتی هیچ ثبوتی در شاهد نداشته باشد، اثبات آن در غایب نیز محال است؛ وی تنها فارق میان این دو مقام را نحوه استحقاق صفات می‏داند.۲

استدلال اشاعره بر ثبوت اصل مشتق در صدق مشترک یک ماده بر دو چیز استوار است و صدق در ماده، در اطلاق مشترک یک عنوان میان شاهد و غایب کافی شمرده شده است. عبارت شرح مواقف در توضیح این بیان نزد قدمای اشاعره این چنین است: «(احتجت) الاشاعرة علی ما ذهبوا إليه (بوجوه) ثلاثة (الاول ما اعتمد عليه القدماء) من الاشاعرة (و هو قياس الغائب‏ علی‏ الشاهد فان العلة واحدة و الشرط لا يختلف غائبا و شاهدا) و لا شك ان علة كون الشي‏ء عالما في الشاهد هو العلم فكذا في الغائب و حد العالم هاهنا من قام به العلم فكذا حده هناك و شرط صدق المشتق علی واحد منا ثبوت أصله له فكذا شرطه فيمن غاب عنا و قس علی ذلك سائر الصفات».‏۳

فخر رازی اثبات صفات خداوند با استفاده از الگوی شاهد و غایب را به تنهایی تمام نمی‏داند، بلکه معتقد است از قیاس اولویت و قاعده کمال بایستی بهره برد؛ در این الگو هر کمالی در حد اعلی به خداوند نسبت داده می‏شود و

1.. قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۲۳۷.

2.. همان، ج۷، ص۴۹ و ۷۶.

3.. جرجانی، شرح المواقف، ج‏۸، ص۴۵.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1376
صفحه از 312
پرینت  ارسال به