تذکری برای همین معرفت است؛ شاخصههای این معرفت، بسیط و بی واسطه و نیز پیشینی بودن آن است. آموزههای روایی نیز بر این نکته تأکید دارد که اگر چنین معرفتی نبود شناخت خداوند غیرممکن بود؛۱ البته این معرفت در مؤمنان اشتدادی است و یکی از ابزار تقویت آن اسمای الهی معرفی شده است.۲
علامه طباطبایی با استناد به این عبارت از روایت تصریح میکند، توحید حقیقی و کامل آن است که ابتدا خدا را شناخت و سپس برای تکمیل ایمان، صفات و افعال خداوند را شناخت که در غیر این صورت حق توحید ادا نمیشود؛ از این متد گاه به معرفت ادراکی در مقابل معرفت توصیفی یاد شده است. این متد در تفسیر از عینیت و غیریت نیز تأثیر بسزایی داشته به طوری که علامه دوانی محصول قول فلاسفه در عینیت ذات و صفات را نفی صفات و اثبات نتایج و ثمرات آن میداند.۳
عباراتی از روایات همچون «اسم اللّٰه غیره» در مقابل صفاتیه و حروفیه مطرح شده است و به نظر میرسد عبارات بعدی، «و اللّٰه غایة مَن غایاه و المغیا غیر الغایة»، نشان دهنده دفع همین تساؤلات است؛۴ اما ملاصدرا معتقد است این
1.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۱.
2.. علاوه بر گزارشی که در گونه شناسی آثار گذشت نک: ملکی میانجی، توحید الامامیة، ص۲۹ و ۸۷ و ۱۱۷؛ اصفهانی، معارف القرآن، ج۱، ص۴۱۰ و ۴۷۰ و ابواب الهدی، ص۱۸۶ - ۱۸۸.
3.. مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۲.
4.. همانگونه که گذشت صدوق این مجموعه روایات این باب را با عنوان «باب اسماء اللّٰه تعالی و الفرق بین معانیها و بین معانی أسماء المخلوقین» آورده است. صدوق برخی از روایات این باب را در برخی ابواب دیگر نیز به مناسبتی آورده است. باور نگارنده بر آن است که این عنوان و همچنین مجموعه روایاتی که در کافی چینش شده است همگی به عنوان حلقههای یک زنجیره، ضمن تأکید بر روند بیان شده در مخلوق بودن اسماء، به صدد دفع شبهاتی است که از ممکن است به تبع قول به خلق اسماء، ذهن را به خود مشغول سازد.