233
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

چگونگی بیان رأی حق درباره توحید با وجود قول به حدوث اسماء، گزارش نگاشته‏هایی در مخالفت با رأی کلابیه نیز مشاهده می‏شود.۱

این اندیشه، قرائت‏های متفاوتی از سوی مخالفان داشته است؛ اشعری بر این باور است که کثیری از روافض و غیر ایشان، ازلی بودن صفات را انکار کرده‏اند، این قول که ملازم با حدوث صفات است در مقابل اجماع معتزله بر ازلی بودن صفاتی همچون علم، قدرت و حیات قرار داده شده است؛۲ همچنین مادلونگ مدعی است، نظریه حدوث علم الهی در میان امامیه برگرفته از اندیشه جهم بن صفوان بوده است.۳ این قرائت‏های ناصواب، لزوم تقریر عمیق و هم‏خوانی از این اندیشه را ضروری می‏سازد.

دو نگاه در میان اصحاب ائمه علیهم السلام به اسماء و صفات دیده می‏شود، برخی به اسم، به عنوان مقوله لفظی و مبتنی بر کتابت نگاه می‏کنند و گروهی دیگر آن را از زمره معانی و حقایق تلقی کرده‏اند. اسم در روایت ابراهیم بن عمر الیمانی۴ و محمد بن سنان، باب حدوث الاسماء کافی از قبیل اول شمرده می‏شود، درحالی‏که نگاه راویان به اسماء در باب «معانی الاسماء و اشتقاقها» به معنای اسماء و صفات است. روایات «باب آخر و هو من الباب الاول... » در کافی و

1.. نجاشی کتابی برای شیخ مفید با عنوان «الرد علی ابن کلاب فی الصفات» گزارش می‏کند. نک: نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ۳۹۹ و ۴۰۰، شماره ۱۰۶۷.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۵۷.

3.. مادلونگ، مکتب‏ها و فرقه‏های اسلامی در سده‏های میانه، ص۱۸۵ - ۱۹۰.

4.. نجاشی او را که از اصحاب امام صادق علیه السلام و صاحب برخی اصول است، ثقه دانسته، اما ابن غضائری به شدت ضعیف شمرده است. گرچه مرحوم خویی برای رفع تضعیف ابن غضائری، به تشکیک در انتساب کتاب به وی اکتفا کرده است، اما نقل اصل و کتاب وی توسط ثقاتی همچون ابن ابی عمیر و حماد بن عیسی اعتماد به میراث او را قوت بیشتری می‏بخشد. (نک: نجاشی، فهرست اسماء مصنفی، ۲۰، شماره ۲۶؛ طوسی، الفهرست، ۲۱، شماره ۲۰؛ ابن غضائری، کتاب الضعفاء، ۳۶، شماره ۲؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۶۳، شماره ۲۲۸).


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
232

آنکه نیازی به اذن صاحب اسم باشد، بر صحت جاری ساختن اسماء بر خداوند بدون اذن (توقیفی بودن) دلالت می‏کند؛ چه آنکه اگر به واسطه عقل اوصاف مستحق خدا را شناختیم و او را فاعل همه محدثات دانستیم، مانعی از جریان اسمای ذاتی و فعلی بر او نیست».۱

این خود نشان می‏دهد از طرفی تصویر حدوث صفات نزد وی هم‏طراز با زیادت بوده و از طرف دیگر ازلی و قدیم دانستن صفات نیز به معنای کمالات ذاتی و استحقاق ذاتی بوده است؛ با این وصف تمرکز بر بحث استحقاق به نوعی برای خودداری از وقوع در محظوراتی مانند تعدد قدماء مطرح شده است.

در میان تمام معتزله پژوهان اشعری مذهب، تنها اسفراینی (متوفای ۴۷۱ق) یک گروه از معتزله را قائل به حدوث صفتی از صفات خداوند می‏داند، وی معتزله بصره را «مشبهة الصفات» می‏داند که معتقد بودند خداوند اراده حادثی مانند اراده‏های حادث بشری دارد؛ ایشان کلام الهی را عرض حالّ در جسم می‏دانستند که تشبیه به کلام خلق است؛ این عقیده در مورد کلام الهی در میان این گروه مانند عقیده کرامیه در تشبیه صفات خداوند به صفات بشری معرفی شده است.۲

بی شک یکی از چالش‏های بحث آن است که‏اندیشه معتزله بیشتر با زاویه نگاه اشعری به ما منتقل شده است و این پژوهش در این مسئله و انتساب یک قول به ایشان را دشوار می‏نماید.

حدوث و کارکرد اسماء نزد علمای امامیه، رهیافت‏ها و دریافت‏های روایی

حدوث اسماء را می‏توان اندیشه‏ای اصالتاً شیعی دانست؛ در آثار اصحاب امامیه در قرون نخستین علاوه بر نقل روایاتی در حدوث اسماء و پرسش از

1.. قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۱۷۹.

2.. اسفراینی، التبصیر فی الدین، ص۱۰۱.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1247
صفحه از 312
پرینت  ارسال به