227
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

طبیعتاً وجوب بالذات صفات از منظر صفاتیه بوده، و ثانیاً معتزله وجوب بالغیر صفات را مخل نمی‏دانند و شاید همین باور باعث شده از جمله موارد اجماعی میان همه گروه‏های معتزلی، قول به نفی صفات تلقی شود.۱

در مقابل اشاعره که منعی در زیادت صفات بر ذات نمی‏بینند، پیگیری نزاع معتزلی - اشعری در اسماء و صفات نشان می‏دهد، معتزله و برخی متکلمان امامیه بر نفی تعدد قدماء و عدم افتقار خدا به غیر اصرار دارند، ایشان قید «قائم به ذات» در تعریف صفات توسط اشاعره را کافی برای فرار از اشکالات قول به زیادت کافی نمی‏بینند.۲

در مقام پی جویی مهم‏ترین ایرادات اشعری بر معتزله می‏توان گفت، برداشت وی از عینیت فقدان هرگونه مغایرتی میان ذات و صفات است تا حدی که معتقد است بر مبنای معتزلی باید جمله «یا علم اللّٰه اغفر لی» صحیح باشد۳ و این در حالی است که عینیت به این معنا که در عبارات ابوالهذیل به چشم می‏خورد، خلط در لفظ و نحوه عبارت آوری به حساب آمده است. از جمله نشانه‏های برنتافتن این برداشت غلط نزد معتزله - و حتی خود ابوالهذیل - آن ست که این جمله «إن اللّٰه علمٌ و قدرة» در نزد وی و دیگر معتزلیان باطل است؛۴ بر همین اساس است که خیاط معتزلی، وزان معنای علم اللّٰه را همان وزان وجه اللّٰه در آیه (إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ ٱللَّهِ)۵ می‏داند.

1.. اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۳۸.

2.. فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ص۲۱۵.

3.. اشعری، الابانه، ص۱۴۴.

4.. همان، ص۷۵.

5.. سورۀ انسان، آیۀ ۹.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
226

حقیقت و ذات خداوند برای او غیر ممکن است.۱ با این توضیحات او نیز علی‏رغم اینکه تفاوت روشنی میان اسم و صفت قرار داده و مرتبه میان آن دو را نیز به روشنی ترسیم نموده، لکن قول به حدوث اسماء را نپذیرفته است.

آمدی نیز بر پایه بحث «امتناع قیام حوادث به ذات خداوند» به نقد اندیشه‏های مخالف پرداخته است، وی در پاسخ به شبهات سه گانه کرامیه، حدوث صفات را به معنای صفات مستقل و منحاز قلمداد کرده و آن را جایز ندانسته است.۲

در جمع بندی اقوال اشاعره می‏توان گفت، اگرچه طرح مباحثی همچون قیام حوادث به ذات و زیادت بر ذات، موضع انتساب حدوث اسماء به ایشان است، اما تحلیل کلمات ایشان انتساب قول حدوث اسماء به ایشان را منتفی می‏نماید.

حدوث و کارکرد اسماء در نگاه معتزله

ریشه قول به حدوث صفات در اندیشه معتزله را باید در بحث قول به حدوث کلام الهی و نزاع پردامنه ایشان با اهل حدیث ترسیم نمود. باور صفاتیه بر قدیم بودن صفاتی همچون قدرت و علم استوار گشته بود، همین اعتقاد باعث تکفیر معتزله نسبت به ایشان گشت؛ این توجیه نیز که ایشان صفات را «لاهی هو و لاغیره» می‏دانستند نیز فراری لفظی است که با وجود اثبات پذیرش تعدد قدماء در معنا بی‏فایده است؛ ناگفته نماند که ابن الملاحمی (متوفای ۵۳۶ه‍. ق) در دفاع از صفاتیه معتقد است ایشان صفات را قدیم بالذات نمی‏دانستند و تصریح می‏کند اگر به وجوب بالغیر صفات معتقد باشند، تکفیرشان لازم نمی‏آید،۳ پس اولاً برداشت معتزله

1.. رازی، مفاتیح الغیب، ج۳۰، ص۷۶۰.

2.. آمدی، ابکار الافکار، ج۲، ص۳۱.

3.. وی معتقد است باور معتزله بر این بوده که قید «لا هی هو و لا هی غیره» نیز در رفع اتهام اعتقاد به قدماء متعدد کفایت نمی‏کند. بیان ابن الملاحمی در دفاع آن است که معقد اجماع نزد اصحاب(( بر اثبات قدماء مستقل و بنفسه بوده، در حالی که اعتقاد صفاتیه این گونه نیست. وی برای تقریب استدلال خود می‏گوید اگر صفاتیه با این مستمسک تکفیر شوند، معتزله نیز در قول به احوال همین گونه خواهند بود. نک: ابن الملاحمی، الفائق فی اصول الدین، ص۵۲۱ - ۵۲۲.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1345
صفحه از 312
پرینت  ارسال به