223
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

جهت نسبت میان ذات و صفات را «لا هی هو و لا هی غیره» و ازلی می‏داند.۱ اشعری اسمای الهی را مشتق از صفات می‏داند و معتقد است: «به طور حتم اسمای الهی مشتق هستند یا برای افاده معنایی یا به جهت اسم‏گذاری و نسبت دادن، پس جایز نیست خداوند به اسمی خوانده شود که در آن افاده معنا نباشد و یا مشتق از صفتی نباشد».۲

ایجی معتقد است، اشاعره، سلف محدثین و اهل سنت و جماعت بر حادث بودن علم اجماع داشته‏اند؛۳ اما بزرگان اشاعره این حدوث را معطوف به اصل این صفت نمی‏دانند و تفتازانی، ایجی و جرجانی میان حوادث و متجددات فرق گذاشته و معتقدند تعلق صفات حادث است نه اصل آن.۴

نکته مهم در این باور آن است که ایشان صفاتی همچون علم را از مقوله اضافه می‏دانند۵ و به همین جهت بر معتزله و فلاسفه اشکال می‏گیرند که ریشه این اشکالات در مقایسه صفات الهی با صفات بشری نیز قابل جستجوست؛ این در حالی است که صفات به عنوان حقایق وجودی مطرح هستند و رابطه این حقایق وجودی با صاحبانش در اندیشه فلسفی با اتحاد علم و عالم و معلوم بیان شده است. ابو منصور ماتریدی بنیان طرح مسئله را بر نقد آرای کلبی قرار داده است. او سه مسئله از بحث اسماء و صفات در اندیشه کلبی را برنمی‏تابد:

۱. معنای صفت، چرا که کلبی صفت را وصف می‏داند؛

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۶۹.

2.. اشعری، الابانة، ص۱۵۱.

3.. جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۴۰۰.

4.. تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۴۸؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۳۸؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۴، ص۱۸۴.

5.. البته این باور منحصر در ایشان نیز نیست.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
222

ازحدوث را بزرگ‏ترین گمراهی و الحاد می‏داندکه گفته شود خداوند موجود بوده اما اسمی نداشته و سپس برای خود اسمایی را آفریده است. ۱

حدوث و کارکرد اسماء در نگاه اشاعره و ماتریدیه

تبیین اندیشه اشاعره در این حوزه بر پایه مطالعه نقد ایشان نسبت به گروه‏های رقیب در دوره‏های متعدد به‏ویژه معتزله و فلاسفه امکان پذیر است.

برای این منظور توجه به ادوار مذهب اشعری مهم است. اشاعره در نقطه شکل گیری و پیدایش التزام زیادی به نصوص داشتند، یکی از ویژگی‏های مهم این دوره که تا باقلانی (متوفای ۴۰۳ ه‍. ق) ادامه می‏یابد، مخالفت با فلاسفه و معتزله به شمار می‏رود. رشد عقل‏گرایی در دوره دیگری از حیات اشاعره قابل مشاهده است؛ اندیشه ایشان در این دوره ضمن تأثیرپذیری از معتزله و تمسک به تأویل، از راهیابی استدلال‏های عقلی در اثبات عقاید نیز تأثیر می‏پذیرد؛ شاید بتوان گفت حیات اشاعره پس از فخر رازی (متوفای ۶۰۶ ه‍. ق) یک دوره اختلاط با فلسفه و یک دوره تقلیدی و همراه با تمرکز بر متون، شروح و حواشی را تجربه کرده است.

همین سیر تطور، در مسائل مختلفی از کلام اشعری و از جمله حدوث اسماء تأثیر داشته است. از نظر تاریخی، ریشه‏های اندیشه اشاعره در بحث اسماء و صفات در مقالات کلابیه قابل جستجوست، ایشان در مقابل معتزله و خوارج که معتقد بودند، اسماء و صفات همان قول ماست، اسماء را همان صفات می‏دانند؛۲ در واقع وی اسماء را به صفات تعبیر می‏کند و به همین

1.. ابن ابی العز، شرح العقیدة الطحاویة، ص۱۲۷.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۷۲ و ۱۷۳.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1347
صفحه از 312
پرینت  ارسال به