221
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

نکته دیگری که در عبارات ابن قیم قابل پیگیری است تفسیر مغایرت صفات با ذات است. ابن قیم اتصاف لم یزل و لایزال خداوند به صفات کمال را امری پذیرفته شده، می‏داند و با بیان دو معنا از غیریت هیچ یک از دو اطلاق را برنمی‏تابد. او بر این باور است که اگر مراد از غیریت علم و کلام الهی به معنای غیریت ذات مجرده از این صفات است، گرچه این معنا صحیح است اما اطلاق نادرست است و اگر به معنای مغایرت حقیقت مختصه‏ای است که به واسطه آن حقیقت ذات خداوند از سایرین ممتاز می‏گردد، این اطلاق در لفظ و معنا باطل است.۱ وی حتی تسبیح اسم را نیز از آن جهت که محط اصلی ذکر قلب است، به تسبیح ذات برمی‏گرداند؛ با این توصیف گرچه ایشان به اثبات صفات باور دارند اما عینیت را به معنای قدیم و قائم به ذات خداوند تفسیر می‏کنند.

محمد بن عبدالوهاب نیز علی رغم اقرار صفات، توضیحی درباره چگونگی آن نداده است، وی می‏گوید: «اما توحید الصفات فلایستقیم توحید الالوهیة و لا توحید الربوبیة الا بالاقرار بالصفات و الکفار اعقل ممن انکر الصفات».۲

براساس این جملات، هم قول «نفی مجمل و اثبات مفصل»، و هم پذیرش اطلاق غیریت و نفی معنای آن و نیز اقرار به صفات اقوالی در هم تنیده و غیر روشن هستند که می‏تواند گویای سردرگمی و عدم تفسیر و تحلیل درست از نصوص اسمای الهی باشد. این زاویه نگاه به جهت پذیرش همگانی نصوص از سویی و برنتابیدن تأویل گروهی از آن، طبیعی به نظر می‏رسد.

بر اساس همین اندیشه است که شارح عقیدة الطحاویة نیز این معنای

1.. ابن قیم، بدائع الفوائد، ج۱، ص۱۹؛ ابن قیم، تفسیر القرآن الکریم، ص۵۲۴ - ۵۲۵.

2.. عبود، عقیدة الشیخ محمد بن عبدالوهاب السلفیه و اثرها فی العالم الاسلامی، ص۲۹۶.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
220

بود، وی در نقد معتزله، حدوث احوال را به معنای حدوث صفات نمی‏داند و معتقد است ایشان به اثبات اسماء و نفی صفات پرداخته‏اند.۱

در ریشه یابی این اندیشه می‏توان گفت چند عنصر در این نتیجه‏گیری ایفای نقش می‏کند؛ یکی اینکه وی مطلقا خبر واحد را حجت می‏داند، همین مبنا تأثیر بسزایی در تعارض عقل و نقل در اندیشه وی گذاشته است؛ او در تعارض عقل و نقل می‏گوید: «هرگاه عقل و نقل تعارض کنند، نقل مقدم می‏شود چرا که عمل به هر دو آنها (عقل و نقل) جمع بین نقیضین بوده و عدم عمل به هیچ یک از آن دو رفع نقیضین و محال است».۲

نکته مهم دیگر از تحقیق در معنای تشبیه و تعطیل نزد سلفیه آشکار می‏شود. در اندیشه ابن تیمیه هیچ یک از ظواهر مخالف عقل و مبتلا به محذور نیست تا نیازی به صرف معنا از ظاهرش داشته باشد. مکانیزم فهم او متفاوت است، انسان وارگی و انسان مداری را به هیچ وجه برنمی تابد. با همین الگو، شیوه متکلمان در اثبات و نفی برخی صفات و تفاوت گذاری میان امثال سمع و بصر و استواء علی العرش را مورد نقد قرار می‏دهد.

وی دو اصل را در میان سلف رایج می‏داند، یکی اثبات ما وصف نفسه و دیگری نفی مماثلت۳ میان خالق و مخلوق. به باور ابن تیمیه اشتراک در یک وجه اشتراک در احکام آن وجه را نیز لازم می‏گیرد، او قدر مشترک میان صفات را صفت کمالی بودن می‏داند پس اشتراک لفظی را نمی پذیرد و در اشتراک معنوی نیز به همین میزان اکتفا می‏کند.

1.. همان، ج ۶، ص۱۴۹ و ۱۵۷.

2.. ابن تیمیة، درء تعارض العقل و النقل، ج ۱، ص۱۷؛ همو، الرسالة التدمریة، ص۵۱.

3.. توجه به این نکته ضروری است که ایشان میان تشبیه و تمثیل تفاوت قائل می‏شود و قدر مشترک میان آن دو را مسمای وجود یا موجود می‏داند.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1341
صفحه از 312
پرینت  ارسال به