بود، وی در نقد معتزله، حدوث احوال را به معنای حدوث صفات نمیداند و معتقد است ایشان به اثبات اسماء و نفی صفات پرداختهاند.۱
در ریشه یابی این اندیشه میتوان گفت چند عنصر در این نتیجهگیری ایفای نقش میکند؛ یکی اینکه وی مطلقا خبر واحد را حجت میداند، همین مبنا تأثیر بسزایی در تعارض عقل و نقل در اندیشه وی گذاشته است؛ او در تعارض عقل و نقل میگوید: «هرگاه عقل و نقل تعارض کنند، نقل مقدم میشود چرا که عمل به هر دو آنها (عقل و نقل) جمع بین نقیضین بوده و عدم عمل به هیچ یک از آن دو رفع نقیضین و محال است».۲
نکته مهم دیگر از تحقیق در معنای تشبیه و تعطیل نزد سلفیه آشکار میشود. در اندیشه ابن تیمیه هیچ یک از ظواهر مخالف عقل و مبتلا به محذور نیست تا نیازی به صرف معنا از ظاهرش داشته باشد. مکانیزم فهم او متفاوت است، انسان وارگی و انسان مداری را به هیچ وجه برنمی تابد. با همین الگو، شیوه متکلمان در اثبات و نفی برخی صفات و تفاوت گذاری میان امثال سمع و بصر و استواء علی العرش را مورد نقد قرار میدهد.
وی دو اصل را در میان سلف رایج میداند، یکی اثبات ما وصف نفسه و دیگری نفی مماثلت۳ میان خالق و مخلوق. به باور ابن تیمیه اشتراک در یک وجه اشتراک در احکام آن وجه را نیز لازم میگیرد، او قدر مشترک میان صفات را صفت کمالی بودن میداند پس اشتراک لفظی را نمی پذیرد و در اشتراک معنوی نیز به همین میزان اکتفا میکند.