سلفیان صفات ازلی برای خداوند ثابت میکردند؛ ایشان را در مقابل معتزله که معطله میخواندند، صفاتیه نامیده بودند. بر اساس این گزارش ایشان تفاوتی میان صفات ذات و فعل قائل نبوده و بر سر جواز تأویل صفات و یا اکتفا به تفسیر آن اختلاف نظر داشتهاند.۱ ابن قیم اسم را تنها الفاظ میداند و ضمن تطبیق اسم بر واژه «زید» که خود اسم موجود خارجی است، تصریح میکند: «از آنجا که اسم کلمه است و عوارضی همچون تصغیر و تثنیه و... بر آن مترتب است و به همین جهت نمیتواند عین مسمی باشد».۲
از نکات حائز اهمیت در این بحث آن است که اشتراک لفظی و معنوی نزد سلفیه به کلی طرد شده و ابن تیمیه - به عنوان نمونه - بر این اعتقاد است که هیچ موجودی در هیچ یک از ویژگیهایش با دیگران مشترک نیست بلکه در وجود، صفات و افعالش متمایز است.۳
بیتردید پیچیدهترین و مبهمترین نظرات دانشمندان اسلامی در مسئله اسماء و صفات الهی را سلفیه بر زبان راندهاند. تأکید بر نفی تشبیه و تکییف از سویی و تصریح بر اعتقاد به ظواهر آیات و روایات و صفاتی همچون صفات خبریه از سوی دیگر و عدم پذیرش تأویل در باب اسماء، تناقضات متعددی در کلمات ایشان ایجاد کرده است. باور نگارنده بر آن است که عبارات ابن تیمیه در صفات الهی، دقیقاً مشعر به تأویل آنها بدون ذکر نام تأویل و فرار از به لفظ آوردن آن است. وی رسالت انبیاء در باب اسماء و صفات را «نفی مجمل و اثبات مفصل» معرفی میکند که اغماض آن ظاهر است؛ ابن حزم نیز قول به