205
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

ربط حادث به قدیم یا ربط خالق به مخلوق نیز در همین بخش با حدوث پیوند خاصی می‏یابد. در حالی‏که فرهنگ قرآن و روایات بر «خلق» تکیه دارد، واژگانی همانند «صدور» و «تجلی و ظهور» در الگوی فلسفی و عرفانی جای گرفته است.

از آنجا که بحث از خلق و حوزه معنایی آن بر پایه قرآن و روایات به تفصیل بیان شد، اشاره‏ای به جایگاه اسماء در تفسیر فلسفی - عرفانی ملاصدرا خواهیم کرد.

این ارتباط در بیان ملاصدرا تحلیل خاصی دارد؛ او رابطه میان خالق و مخلوق را با تقسیمات و تبیین‏های خاصی انسجام می‏بخشد؛ وی بر پایه‏اندیشه تجلی و ظهور و مراتب آن در عالم وجود، به حضرات خمسه الهیه اشاره می‏کند و این پنج مرحله را این‏گونه معرفی می‏کند: «حضرة الذات، حضرة الاسماء، حضرة الصفات، حضرة الافعال، حضرة الآثار».۱

شناخت زنجیره‏ای این مراحل با توجه به مقامات دیگری که نزد عرفا معروف به مرتبه احدیت و مرتبه واحدیت است، روشن‏تر خواهد شد. نوع ارتباط میان این حضرات خمسه و مراتب عالم، همگی در ذیل قاعده الواحد تعریف می‏شود. چرا که بر اساس این اندیشه، بسیط الحقیقة کل الوجود است و همه وجودات ماسوای آن ذیل اسماء قرار دارند و رابطه علّی میان این مراتب نیز - آن هم با تفسیر خاصی که وی از علیت دارد۲ - بر اساس همین اصول برقرار است.

1.. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۳، ص۵۰۲.

2.. ایشان در حقیقت تمایزی میان علت و معلول نمی‏بیند و رابطه میان علت و معلول را نه اضافی و بلکه وجودی تصویر می‏کند. وی با ترقیق علیت به تشأن (معلول‏ها شؤون و تجلیات وجودی علت واحد هستند) علت بودن را ذات علت و معلولیت را ذات معلول می‏داند. ایشان معتقد است علیت مانند تولید نیست بلکه مَثَل آن با ایجاد صور نفسانی قابل مقایسه است و معلول حقیقی اثری است که از فاعل افاضه می‏شود. نک: ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۲، ص۲۸۶ به بعد.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
204

حوادث به ذات خدا منتهی می‏شود؛ دیگر آنکه طبق قول اشاعره تعدد قدمای باطل لازم نمی‏آید.

ایجی در رد استدلال سنتی اشاعره بر عدم جواز قیام حوادث به ذات خدا (اشاعره معتقد بودند اگر قیام حوادث به ذات خدا جایز باشد لازم می‏آید این مطلب از ازل جایز بوده باشد) می‏گوید: «آنچه محال است، ازلیت قیام حوادث به ذات است که لازمه قیام حوادث نیست، پس آنچه محال است لازم نیست و آنچه لازم است محال نیست».۱ این خود به نوعی تعدیل در اندیشه اشاعره به حساب می‏آید؛ نیز وی تجدد در اضافات و نسبت را به اتفاق عقلاء جایز می‏داند۲ که این خود به نوعی تجویز حدوث در صفات فعلی را نتیجه می‏دهد؛ این در حالی است که در تفسیر آیاتی همچون (أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ)۳ این تمایز در اندیشه ایشان بی سابقه بوده است.

نکته حائز توجه دیگر آنکه در محل این حدوث نیز مورد بحث واقع شده و گمانه زنی‏هایی شده است. نفس خدا، غیر، و لافی شیء، احتمالات این مسئله به شمار آمده، علاوه بر آنکه نشان دهنده برداشت خاصی از معنای حدوث است، هرکدام از این احتمالات محذور خاصی به همراه دارند، احتمال اول با محذور محل حوادث شدن مواجه است. احتمال دوم قوت صفات (همچون علم) در غیر نسبت به خدا را لازم می‏آید و احتمال سوم نیز به مانند عدم جواز حرکت لافی متحرک محال شمرده شده است. در صورتی است که تفاوت میان زیادت ذهنی و زیادت عینی و تلاش برای تصحیح و انتساب زیادت ذهنی به متکلمانی همچون خواجه دیده می‏شود.۴

1.. جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴.

2.. همان، ص۳۱.

3.. سورۀ نساء، آیۀ ۱۶۶.

4.. اله بداشتی، توحید و صفات الهی، ص۲۷۲.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1327
صفحه از 312
پرینت  ارسال به