شاید بتوان ادعا کرد، اتفاق نظر امامیه در نفی زیادت است و نفی صفات یکی از تبعات آن به حساب میآید. از سوی دیگر اندیشه حدوث نیز با اصل پذیرفته شده غیریت، قابل جمع بوده و منافاتی با نفی زیادت ندارد.
ب - نفی و حدوث ملازم با نیابت
معتزله در نوع رابطه میان صفات و ذات و تفسیر اسمای الهی نظرات متعددی دارند؛ گرچه به همه ایشان قول اثبات صفات نسبت داده شده است اما طیفی از اقوال از اثبات صفات و نفی صفت مضاد تا تفسیر صفات بر پایه متعلق و فائده مترتب بر صفات و نیز تفسیر تنزیهی و سرانجام تعطیل صفات در میان ایشان قابل پیگیری است.
«ضرار» صفات را تنزیهی معنا میکند و معنای عالم را «لیس بجاهل» میداند؛۱ باور شهرستانی بر آن است که او به همراه نجار، تعبیر سلبی از صفات ثبوتی را به کلام اسلامی وارده کردهاند.۲
«نظام» با تفاوتی اندک، اثبات ذات و نفی جهل از آن را - که از آن به «ایجاب التسمیة و نفی التضاد» یاد میکند۳ - معنای عالم میداند که گویا بر ذاتی بودن این صفت نیز اشاره دارد؛ او همچنین مساوی بودن عالم با لیس بجاهل را نیز برنمیتابد؛ و اختلاف میان صفات را نیز موجب اختلافی در ذات نمیبیند و تفاوت میان صفات متعدد را به واسطه آنچه از ذات نفی میشود، میداند.
گروه دیگری از معتزله مانند «معمر» تفاوت میان متعلقات صفات را موجب اختلاف صفات و تفسیر آن میشمرند و در نهایت گروهی نیز اختلاف در فوائد