عبارات بدون توجه به این نکته است.
شبر به جمع میان عینیت و غیریت معتقد است به این معنا که مفهوم و معنای صفات با ذات مغایر است اما از نظر وجود و فعل وتأثیر، صفات عیناً ذات هستند؛ این غیریت به معنای غیریت در صفات بشری که هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ وجودی مغایر یکدیگر هستند، نیست.۱
سبزواری زائد بودن صفات بر ذات را به معنای خالی بودن از کمالات در مرحله ذات می داند، اما قرائت نفی صفات در مدرسه خراسان علاوه بر اثبات کمالات، مبتنی بر گروهی از روایات است که توصیف خداوند مگر بدانچه خود توصیف کرده را ممنوع می داند. مهمترین دلیل در این تقریر آن است که ذات باری مفهوم و معقول و متوهم بشر نمی تواند واقع شود و آنچه به عقل ادراک میشود غیر عقل است چه رسد به خالق عقل. در این تبیین برای ذات متعالی آیاتی برای تنزیه و تقدیس است که هم معرفت ذات (که به برهان فطرت ثابت است) و هم آیات تنزیه و تقدیس باید از سوی خداوند معرفی شود.۲ میرزا مهدی اصفهانی نیز عباراتی همچون «تعالی عن ضرب الامثال و الصفات المخلوقة».۳ در خطبه توحیدی امیرالمؤمنین علیه السلام را قرینهای بر نظریه نفی صفات گرفته است. استدلال ایشان مبتنی بر مناقض بودن توصیف با مقام جاعلیت خداوند و مجعولیت بندگان است.۴
بنیان دیگر این این اندیشه بر تأکید بر غیریت میان خالق و مخلوق بنا نهاده