195
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

شده است. پیوند سه مفهوم غیریت، عدم ترکیب در ذات و نفی صفات اصلی پذیرفته در این دیدگاه است. این در حالی است که در روایات شیعه هر کدام از این عناصر جداگانه مطرح شده است. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کرده که صفاتی همچون واحد و صمد، معانی متعدد در ذات ایجاد نمی کند. نیز آن حضرت باور برخی از اهل عراق که سمع و بصر را دارای آلاتی جداگانه پنداشته اند، تخطئه نموده و تصریح می فرماید تفسیر بشری از صفات الهی اشتباه است و منجر به الحاد می شود.۱

این گروه از قائلین نظریه نفی صفات بر این باورند که عینیت در این روایات به معنای رد زیادت و رد اشاعره است.۲ نیز ایشان معمولاً بیان عینیت را مطابق با محتوای نیابت معتزله می دانند. این در حالی است که نفی صفات در اندیشه ایشان با قرائتی از نفی صفات که توسط سلفیه ارائه شده متفاوت است. سلفیه نفی صفات را به معنای مجرد بودن ذات از صفات معرفی می‏کنند و ابن تیمیه بر این باور است که اهل اثبات معتقد به صفاتی هستند زائد بر آنچه نافین بیان می‏کنند.۳

1.. کلینی، الكافی، ج‏۱، ص۱۰۸.

2.. شاید بتوان این قول را برآمده از اندیشه صدوق دانست، چه آنکه ایشان در ذیل روایات «باب صفات الذات و صفات الافعال» در توضیح مبسوطی معتقد است معنای هر یک از صفات یاد شده نفی ضد آن است و همین مسأله واحدیت را ثابت می‏کند. صدوق، التوحید، ۱۴۸.
به نظر می‏رسد برداشت این معنا از عباراتی همچون «و النعوت نعوت الذات لاتلیق الا باللّٰه تبارک و تعالی و اللّٰه نور لاظلام فیه و حی لاموت له و عالم لاجهل فیه و صمد لامدخل فیه ربنا نوری الذات حی الذات عالم الذات صمدی الذات». (همان، ص۱۴۰، ح۴) بسیار دشوار باشد چرا نور به عدم ظلمت معنا نشده بلکه شدت آن به حدی بیان شده که هیچ شائبه ای در آن راه ندارد. همانگونه که علم به عدم جهل معنا نشده بلکه علمی برای خدا بیان شده که مشوب به هیچ جهلی نیست و میان این دو معنا تفاوت آشکاری وجود دارد. بله اثبات ذات بدون هیچ کیفیتی هدف مهمی است که در روایات بر آن تصریح شده است. (همان، ص۲۴۷، ح۱) اما این الزاما به معنای گردن نهادن به نظریه نفی صفات نیست.

3.. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج۵، ص۳۲۶.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
194

عبارات بدون توجه به این نکته است.

شبر به جمع میان عینیت و غیریت معتقد است به این معنا که مفهوم و معنای صفات با ذات مغایر است اما از نظر وجود و فعل وتأثیر، صفات عیناً ذات هستند؛ این غیریت به معنای غیریت در صفات بشری که هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ وجودی مغایر یکدیگر هستند، نیست.۱

سبزواری زائد بودن صفات بر ذات را به معنای خالی بودن از کمالات در مرحله ذات می داند، اما قرائت نفی صفات در مدرسه خراسان علاوه بر اثبات کمالات، مبتنی بر گروهی از روایات است که توصیف خداوند مگر بدانچه خود توصیف کرده را ممنوع می داند. مهم‏ترین دلیل در این تقریر آن است که ذات باری مفهوم و معقول و متوهم بشر نمی تواند واقع شود و آنچه به عقل ادراک می‏شود غیر عقل است چه رسد به خالق عقل. در این تبیین برای ذات متعالی آیاتی برای تنزیه و تقدیس است که هم معرفت ذات (که به برهان فطرت ثابت است) و هم آیات تنزیه و تقدیس باید از سوی خداوند معرفی شود.۲ میرزا مهدی اصفهانی نیز عباراتی همچون «تعالی عن ضرب الامثال و الصفات المخلوقة».۳ در خطبه توحیدی امیرالمؤمنین علیه السلام را قرینه‏ای بر نظریه نفی صفات گرفته است. استدلال ایشان مبتنی بر مناقض بودن توصیف با مقام جاعلیت خداوند و مجعولیت بندگان است.۴

بنیان دیگر این این اندیشه بر تأکید بر غیریت میان خالق و مخلوق بنا نهاده

1.. شبر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ۵۷.

2.. نک: قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ص۲۲۳.

3.. صدوق، التوحید، ص۶۹.

4.. نک: اصفهانی، معارف القرآن، ج۲، ص۶۹.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1343
صفحه از 312
پرینت  ارسال به