191
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

ذات خداوند و اسماء که در روایات مورد تأکید است به معنای تثنیه نیست۱ و روشن است که ازلی بودن خداوند هر تثنیه‏ای در ذات را نفی می‏کند.۲ این در حالی است که فیض کاشانی عبارت «للتثنیة الممتنعة» را به برخی نسخ انتساب می‏دهد.۳ با این توصیف این روایت می‏تواند همسو با روایت اسماعیل بن قتیبه از امام صادق علیه السلام باشد که گزارشی از خطبه امام علی علیه السلام ۴ و عبارت «الممتنعة من الصفات ذاته» را آورده است۵ که چنین ترکیبی در مورد عبارت صدوق به ویژه با اختلاف تذکیر و تأثیت وجود ندارد و جمله «الممتنع منها الازل» نمی‏تواند صفت «بینه» قرار گیرد و باید جمله مستقلی تلقی شود.

نکته دیگر، هم پوشانی «تثنیه» و «بینه» است که تنها بر اساس احتمال مطرزی (ت ۶۱۰ه‍. ق) در المغرب می‏تواند از بینونت و بیان باشد.۶ اینکه

1.. مازندرانی، شرح الکافی، ج۴، ص۲۵۷.

2.. از نقاط توفیق میان دیدگاه‏ها در مورد اسماء و صفات همین بحث است، این معنای از غیریت منطبق بر معنایی از عینیت است که توضیح آن خواهد آمد. این نکته در روایات مورد تأکید است که اسماء و معانی آن مخلوق هستند و خداوند «معنیّ به» و مقصود از آنهاست. عباراتی همچون «و المعنی بها هو اللّٰه الذی لایلیق به الاختلاف و لا الائتلاف» و «فمعناه اللّٰه» (نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱۳ و ۱۱۹) شواهد این ادعاست. مقصود از معنا نیز حقایقی است که الفاظ بر آن اطلاق می‏شود. همین نکته اطلاق اسماء بر بندگان را نیز توجیه می‏کند، چرا که الفاظ و مفاهیم مشترک برای اطلاق مشترک کافی است گرچه معانی متفاوت است. از جمله شواهد این بحث عبارت «إن اللّٰه تبارك و تعالی ألزم العباد أسماء من أسمائه علی اختلاف المعاني و ذلك كما يجمع الاسم‏ الواحد معنيين‏ مختلفين» (صدوق، التوحید، ص۱۸۷) است که در پاسخ به این شبهه آمده که «كيف شاركتموه في أسمائه الحسنی فتسميتم بجميعها فإن في ذلك دليلا علی أنكم مثله في حالاته كلها أو في بعضها دون بعض إذ جمعتكم الأسماء الطيبة». تفصیل بحث در مفهوم شناسی اسم و تفاوتی که میان اسم و صفت بیان شد.

3.. فیض کاشانی، الوافی، ج۱، ص۴۳۹.

4.. احتمال می‏رود گزارشی از همین خطبه باشد و به جهت معروف بودن آن مورد استناد قرار گرفته است.

5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۹.

6.. مطرزی، المغرب، ج ۱، ص۹۸.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
190

غیریت صفات روایاتی همچون «لشهادة کل صفة أنها غیر الصفة» را به عنوان اصلی که سایر روایات در سایه آن قابل تفسییر است، مطرح می‏کنند.

همچنین هر چه بتوان بر آن نام «شیء» نهاد به جز خداوند و کمالات ذاتی‏اش، مخلوق و حادث است. دلالت روشن همین دسته از روایات نشان می‏دهد میان مخلوقات و خداوند غیریت حاکم است.۱

از این دو گفته می‏توان چنین نتیجه گرفت که اسمای الهی مخلوق و حادث هستند و نیز میان این اسماء و خداوند، غیریت وجود دارد؛ البته گاه تفاوت نسخه‏ها نیز در نحوه برداشت تأثیر داشته است. در ادامه به دو نمونه از این برداشت ها اشاره خواهیم کرد.

نمونه اول

از جمله مهم‏ترین تفاوت برداشت ها، روایت معروف نفی صفات است. نقل کافی و توحید در عبارتی از مکاتبه امام کاظم علیه السلام مشتمل بر تفاوتی است که در قضاوت نهایی، درباره دو اندیشه متقابل تأثیر مستقیم دارد. در نقل صدوق عبارت «و شهادتهما جمیعاً علی انفسهما بالبینة الممتنع منها الازل» جایگزین عبارت «و شهادتهما جمیعاً بالتثنیة الممتنع منه الازل» شده است. شارحان کافی، «الممتنع» را صفت «بالتثنیة» و فاعل «الممتنع» را «الازل» دانسته و اختلاف در تذکیر و تأنیث صفت و موصوف را به جهت معنای مصدری نهفته در «التثنیه» می‏دانند.۲ در این بین، مولی صالح مازندرانی معتقد است، غیریت

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲، باب اطلاق القول بأنه شیء، ح ۳و ۴و ۵؛ صدوق، التوحید، ص۱۰۵ و ۱۰۶، باب صفات الذات و الافعال، ح۳ و ۴و ۵ و ص۱۴۲، ح۷.

2.. مازندرانی، شرح الکافی، ج۴، ص۲۵۷؛ قزوینی، الشافی فی شرح الکافی، ج۲، ص۳۸۲ و الصافی، ج۲، ص۱۱.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1117
صفحه از 312
پرینت  ارسال به