مقید به عدم زیادت نموده و مینویسد: «صفات خداوند عین ذات اوست و هیچ کثرتی در ذات پدید نمیآورد».۱
قاضی سعید قمی (۱۱۰۷ه. ق) با تکیه بر این عبارت، بر این باور است که بایستی همه صفات حسنای پروردگار را به سلب نقایض و نفی مقابلات آن برگرداند، نه آنکه بتوان ذاتی تصور کرد که صفاتی قائم به آن ذات یا قائم به خود دارند؛ او معتقد است ذات بعینه نمیتواند بهگونهای باشد که مصداق صفات واقع شود، به این معنا که گفته شود همانگونه که ذات یکی از افراد وجود است، همچنین فردی از افراد عالم و قادر و... نیز هست.۲ این مطلب نزد او قطعی است هنگامی که اسماء کسوت لفظ بپوشند - و دسترسی بشر نیز صرفاً به همین الفاظ است - غیریت آن از خدا روشن است.۳
قول به نظریه نفی صفات و یا به تعبیر خود قاضی سعید، سلب نقائص از ذات پروردگار باعث نشده است ایشان از سایر مدلولهای روایی نیز غفلت کند و برای تعابیری همچون غیریت و عینیت نیز تفاسیری ذکر کرده است. ایشان سرّ خلق اسماء و صفات را دو چیز میداند یکی از جهت علت فاعلی و دیگری از جهت علت غایی. در توضیح این دو جهت، وی به ابزاری بودن اسماء و صفات برای تضرع و عبادت بندگان و نیز برای ادای شکر منعم و استغاثه و... اشاره میکند. وی غیریت را ملازم با زیادت نمیداند بلکه آن را همخوان با سلب نقائص قلمداد میکند. تفسیر قاضی سعید از عینیت (که در برخی روایات به آن اشاره شده است) آن است که استناره از نور ذات الهی بدون