که بزنطی آنچه از قول به تشبیه رایج بوده را ذکر نموده و امام جواب (رد برداشت) او را با تنزیه داده است».۱
تقریر معناشناختی از نفی صفات نیز در برخی کلمات یافت میشود که شایسته توجه بوده و باید از دو قسم دیگر متمایز شود، این تقریر گاه با ملاحظه مبانی عرفانی انسان کامل و وحدت وجود مرتبط میشود که ظرافتهایی در بحث از آن میآفریند.
الف - نفی و حدوث ملازم با رد زیادت
ایجی معتقد است فلاسفه و شیعه به نفی صفات باور دارند.۲ اشعری در بیان مجموعه اقوال روافض در بحث اسماء و صفات، قول زراریه و اصحاب مؤمن طاق را در برابر یکدیگر قرار میدهد، درحالیکه زراریه به خلق صفات برای خدا پس از آنکه واجد آن نبوده، باور داشتند؛۳ اصحاب مؤمن طاق صفات ذاتی را ثابت میدانستند.۴
در مطالعه پیشینه این بحث، انتساب قول به نفی صفات در منابع متعددی به هشام بن حکم برمیگردد؛۵ البته سید مرتضی این انتساب را بی اساس معرفی میکند؛۶ علامه مجلسی نیز روایت معروف شاب موفق را نشانه قول هشام به عینیت صفات طبق اندیشه معتزله (نیابت ذات از صفات) دانسته است.۷
1.. اصفهانی، معارف القرآن، ج۲، ۶۹.
2.. جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۴۵.
3.. وی انکار صفات ذاتی - البته با تقریرها و مراتب متفاوت - را به گروههای دیگری از روافض نیز نسبت میدهد، اما صاحبان آن را مشخص نمیکند.
4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۹.
5.. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۸۷.
6.. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۸۶.
7.. مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۸.