177
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

وجودی را غیر زائد بر ذات می‏داند، اشعری، اللّٰه را نفس مسمی خوانده، ایجی در صفات حقیقیه محضه حکم به عدم جواز تغییر داده و ابن تیمیه صفات اضافه شده به موصوف را قدیم و غیر مخلوق می‏داند، این همه نشان دهنده اعتقاد به ثبوت صفات ذات است؛ صفاتی که کمالات را برای ذات ثابت و هر نقصی را از آن نفی می‏کند. صفات اضافی نیز مشترک میان ملاصدرا، اشعری، ایجی و ابن تیمیه است.

تمایز ماتریدی از دیگران در طرح امکان معرفت به صفات ذات با عنایت الهی است. ابن تیمیه نیز در صفات خبری موضعی غیر قابل فهم دارد، چه آنکه آن را نه مخلوق غیر منفصل و نه غیر آن دانسته و به این نکته که هر زمان بخواهد به آن متصف می‏شود، اکتفا کرده است.

در نگاه عرفانی، اسمای حق به دو دسته اسمای ظاهر و باطن تقسیم می‏شود؛ طبق این اندیشه، حقایق موجود در خارج «باعتبار وجود خارجی»، بدون استثناء داخل در حیطه و حکومت اسم ظاهر حقند چون منشأ ربط حق به اشیاء و مبدأ اتصال هویت واجبی با حقایق امکانی اسماء و صفات الهیه است؛۱ یکی از مباحث مهم آن است که بر اساس نظام ترسیم شده در این نگاه (نظام صدوری و تجلی بودن همه مخلوقات نسبت به خداوند و نقش خاص اسمای الهی در این نظام) تفاوتی میان اسم و صفت را به مثابه عرض و عرضی بوده و صفات را عین ذات و... می‏دانند.

رابطه اسم و مسمی و تسمیه

اهمیت و ارتباط این بحث با حدوث اسماء در توضیح این نکته آشکار می‏شود که گروه‏های مختلف اسلامی در ارتباط این سه عنصر با یکدیگر اقوال متعددی

1.. آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص۱۳۴.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
176

صفات کمالی خداوند می‏داند، یکی از وجوه این تطبیق را ظهور وتجلی اسمای خدا به واسطه ائمه علیهم السلام و محافظت ایشان بر این اسماء و احاطه ایشان بر معرفت این اسماء می‏داند، همچنین احتمال اراده معنای لغوی اسم یعنی نشانه و نیز اینکه اهل بیت علیهم السلام مظاهر و مصادیق اسمای الهی باشند را مطرح می‏کند.۱ علامه محمدتقی مجلسی نیز در شرح عبارت «و المَثَل الأعلی» در زیارت جامعه کبیره می‏نویسد: «ایشان حجت‏های خداوند و متصف شدگان به بصفات الهی هستند، گویا ایشان خود صفات خداوند در عالی‏ترین مرتبه هستند».۲

فیض کاشانی نیز در الصافی و الوافی اهل بیت علیهم السلام را واسطه ظهور صفات می‏داند و معتقد است معرفت صفات خداوند تنها با وجود مظاهر دنیایی آن حاصل می‏شود، پس معرفت خدا تنها با معرفت ایشان، که بالاترین ظرفیت اتصاف به اسمای الهی را دارند، حاصل می‏شود.۳

در مقام تحلیل تقسیمات فوق، نقاط اشتراک و افتراقی میان این اقوال قابل برداشت است.

نگاه به این اقوال نشان می‏دهد طیف اقوال از نگاه به نسبت میان اسم و مسمی و تسمیه آغاز شده و به توجه به روابط اضافی و رابطه میان ذات و صفات و نسبت میان آنها (عینیت، غیریت، زیادت و...) رسیده است، اما در نهایت حیث مفهومی و حقیقت اسماء، ملاک تقسیم واقع شده است، بنابراین باور احتمال معرفت به ذات رفته از منظر اندیشمندان مسلمان، منتفی شده است.

در بازخوانی این سیر در میان اقوال پیش‏گفته، ملاصدرا صفات حقیقی

1.. نک: مجلسی، مرآة العقول، ج۱، ص۱۱۶.

2.. مجلسی، ملاذ الاخیار، ج۹، ص۲۵۲.

3.. فیض کاشانی، الصافی، ج۱، ص۱۱۳ و الوافی، ج۱، ص۴۹۱.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1234
صفحه از 312
پرینت  ارسال به