ابن تیمیه تقسیم صفات را بر محور اقوال موجود در مورد قدیم و یا حادث بودن آن تنظیم میکند و گزارش صفات در منابع را به سه دسته تقسیم میکند:
۱. صفاتی که به موصوف خود اضافه میشوند، مثل آیه شریفه (وَلَا یحِیطُونَ بِشَىْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ)۱ که ضمیر در علم به خداوند برمیگردد. به باور وی، هیچ اختلافی میان اهل سنت و جماعت در قدیم و غیر مخلوق بودن این صفات وجود ندارد؛ گرچه ایشان میپذیرد برخی اهل کلام بر حادث بودن علم تکیه دارند.
۲. اضافه مخلوقات خدا به برخی اسماء، مانند «عباد اللّٰه»، حکم این صورت و مخلوق بودن آن نیز روشن است.
۳. گزارش صفاتی که معنای صفت و انتساب فعلی به خداوند در آن نهفته است، مانند (وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِیمًا)۲، (رَضِىَ ٱللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ)۳، (ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ)۴. باور وی بر این است که همین صفات محل نزاع گروههای مختلف واقع شده است.
او مجموعه اقوال را در دو گروه خلاصه میکند:
الف - کسانی که این دسته از صفات را به یکی از دو گروه قبل ملحق میکنند. او معتزله، کلابیه، اشاعره و کثیری از حنابله و فقهاء و صوفیه را در این گروه جای میدهد. همین گروه نیز خود به دو دسته تقسیم میشوند: کلابیه این صفات را قدیم و قائم به ذات خداوند میدانند،۵ اما گروهی که قیام هر امر غیر