تکثیر در اسماء به واسطه تکثیر در صفات است.۱ اسم یک شیء، چیزی است که بر آن شیء دلالت میکند پس دلالت در معنای اسم مأخوذ است، وی با سه دلیل لفظی بودن اسم را نفی میکند:
اول: ایشان معتقد است الفاظ به تنهایی نمیتوانند شرافتی داشته باشند و از نظر لفظی میان ایمان و کفر تفاوتی نیست؛ بر همین اساس با تمسک به آیه (وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَاءُ ٱلْحُسْنَىٰ) میگوید: وصف حسنی نمی تواند برای لفظ آمده باشد و مقصود از آن معنای اسماء است و این الفاظ اسم الاسم هستند.
دوم: وی به استناد آیه (سَبِّحِ ٱسْمَ رَبِّكَ ٱلْأَعْلَى)، لفظ را ابزار تسبیح معرفی میکند و این غیر «ما یسبح له» است.
سوم: ملاصدرا با استدلال به آیه (وَ عَلَّمَ ءَادَمَ ٱلْأَسْمَاءَ) معتقد است مجرد حفظ الفاظ نمیتوانست باعث برتری آدم بر ملائکه باشد، پس مقصود از اسم تنها این الفاظ نیست.
وی در عین حال معتقد است هیچ یک از اسماء مانند صفات، هیچ تبعیض و ترکیبی در ذات خداوند پدید نمیآورند؛۲ اما در عین حال تأثیر مستقل اسمای الهی در بیانات وی انعکاس یافته است؛ بر این اساس، هر یک از صفات و اسمای الهی مقتضی ایجاد یکی از مخلوقات است و آن مخلوق بر آن اسم دلالت میکند؛ ایشان این روند را به دلالت اشباح بر ارواح و سایهها بر اشخاص تشبیه میکند.۳
علامه امینی مقصود از اسم در آیه (وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَاءُ ٱلْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا) را مطلق نشانه میداند و اعم از الفاظ و ذوات به شمار میآورد؛ ایشان انسان کامل را