167
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

واجد حقایق اسمای لفظی می‏داند و روایاتی همچون «إذا نزلت بکم شدة فاستعینوا بنا علی اللّٰه»۱ را شاهد مدعای خویش قرار می‏دهد،۲ این برداشت به اعتبار نتیجه‏ی خواندن اسماء، که همان معرفت و دلالت به خداست، مناسب به نظر می‏رسد؛ لکن تعیین مصادیق اسم لفظی و یا تکوینی طبق این قول وانهاده شده است؛ گرچه در آیاتی همچون (قُلِ ٱدْعُوا ٱللَّهَ أَوِ ٱدْعُوا ٱلرَّحْمَٰنَ)۳ لفظی بودن این اسماء مد نظر است، اما در بسیاری از روایات و به ویژه ادعیه تعیین مصداق کار دشواری به نظر می‏رسد.

بر اساس اقوال ناظر به حقیقت اسم، اگرچه الفاظی نیز در قبال معانی وضع شده اما در وضع و تسمیه غایت و روح مصداق مدنظر است نه شکل و صورت آن؛ این انس و عادت است که باعث می‏شود هنگام شنیدن الفاظ به معنای مادی و محسوس آن منتقل شویم، پس دوام الفاظ به دوام اغراض از اسم منوط است.۴

سؤالات مهم پیش روی این قول آن است که نسبت این معنای کلی با وصف به معنای عام و حقایق و کمالات ذاتی چیست؟ گذشته از این چگونه می‏توان میان وضع الفاظ بر حقایق و معانی و قول به سنخیت صفات الهی و بشری جمع نمود؟ با تقدیر آنکه پاسخ به این سؤال تبیین این رابطه در دستگاه نظریه صدور باشد، خلق اسماء و تفسیر آن در این اندیشه چه معنایی پیدا می‏کند؟ به نظر می‏رسد قائلان به این قول، اسم را در معنای صفت گرفته‏اند و با این توضیح، معنای حدوث نزد ایشان تنها حدوث الفاظ است.

1.. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲ ص۴۲.

2.. امینی، المقاصد العلیه، ص۹۸ -۱۰۰.

3.. سورۀ اسرا، آیۀ ۱۱۰.

4.. طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۰.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
166

تکثیر در اسماء به واسطه تکثیر در صفات است.۱ اسم یک شیء، چیزی است که بر آن شیء دلالت می‏کند پس دلالت در معنای اسم مأخوذ است، وی با سه دلیل لفظی بودن اسم را نفی می‏کند:

اول: ایشان معتقد است الفاظ به تنهایی نمی‏توانند شرافتی داشته باشند و از نظر لفظی میان ایمان و کفر تفاوتی نیست؛ بر همین اساس با تمسک به آیه (وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَاءُ ٱلْحُسْنَىٰ) می‏گوید: وصف حسنی نمی تواند برای لفظ آمده باشد و مقصود از آن معنای اسماء است و این الفاظ اسم الاسم هستند.

دوم: وی به استناد آیه (سَبِّحِ ٱسْمَ رَبِّكَ ٱلْأَعْلَى)، لفظ را ابزار تسبیح معرفی می‏کند و این غیر «ما یسبح له» است.

سوم: ملاصدرا با استدلال به آیه (وَ عَلَّمَ ءَادَمَ ٱلْأَسْمَاءَ) معتقد است مجرد حفظ الفاظ نمی‏توانست باعث برتری آدم بر ملائکه باشد، پس مقصود از اسم تنها این الفاظ نیست.

وی در عین حال معتقد است هیچ یک از اسماء مانند صفات، هیچ تبعیض و ترکیبی در ذات خداوند پدید نمی‏آورند؛۲ اما در عین حال تأثیر مستقل اسمای الهی در بیانات وی انعکاس یافته است؛ بر این اساس، هر یک از صفات و اسمای الهی مقتضی ایجاد یکی از مخلوقات است و آن مخلوق بر آن اسم دلالت می‏کند؛ ایشان این روند را به دلالت اشباح بر ارواح و سایه‏ها بر اشخاص تشبیه می‏کند.۳

علامه امینی مقصود از اسم در آیه (وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَاءُ ٱلْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا) را مطلق نشانه می‏داند و اعم از الفاظ و ذوات به شمار می‏آورد؛ ایشان انسان کامل را

1.. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۳، ص۲۳۶.

2.. ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ص۷۴؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۳، ص۲۳۶.

3.. ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۶، ص۱۴۷.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1295
صفحه از 312
پرینت  ارسال به