قضاوتها، میتوان به روش میراث پژوهی ناقص مستشرقانی همچون ولفسن اشاره کرد، وی اساساً نظریات اسلامی پیرامون بحث اسماء و صفات را نوعی تطور اندیشه تثلیث مسیحی میداند و اعتقاد به حدوث اسماء نزد رافضیان و کرامیه را مطابق با طرز تصور آریوسی درباره مخلوق بودن اشخاص دوم و سوم تثلیث میشمرد و تنها تفاوت میان این دو اندیشه را درون خدایی بودن حدوث اسماء و برون خدایی بودن اشخاص مخلوق آریوسی میداند.۱
دیگر نکته آنکه، از تأثیر جدی مبانی هستی شناسی مانند فیض، صدور، تجلی و یا ثبوت و خلقت و نیز آثار مترتب بر آن به عنوان اصول پیشینی و حاکم، در نتیجهگیری در این بحث نمیتوان چشم پوشید.
در این نوشته به دنبال نقد روش و زوایای نگاه به مسئله نیستیم و تنها تحلیل اقوال و چرایی آن و ریشههای استنتاج مباحث مربوط را پیگیری میکنیم و همچنین برداشتهای شارحان احادیث و چگونگی ابتناء اقوال ایشان بر روایات نیز از جمله مباحثی است که در این فصل پیگیری خواهیم نمود.
بر اساس سؤالات و زوایای مطرح، در ابتدا به بررسی مراد از اسم و دسته بندی اقوال اندیشمندان خواهیم پرداخت، در مرحله بعد تقسیمات اسماء نزد اندیشمندان مختلف و معیارهای این تقسیم را مورد توجه قرار میدهیم، درگام سوم رابطه میان اسم و مسمی و تسمیه به لحاظ تأثیر در بحث حدوث و کارکرد بررسی میکنیم.
پس از این مراحل به قرائتهای مختلف از حدوث و نفی صفات میپردازیم و سرانجام حدوث و کارکرد اسماء را از منظر عرفای فلاسفه، سلفیان، معتزله،