میکند. احتمال اول، عبارتی است که به قرطبی و عمده شارحان نسبت داده شده و بر عینیت اسم و مسمی تکیه دارد، بر اساس این احتمال وزان این عبارت همانند آیه شریفه (سَبِّحِ ٱسْمَ رَبِّكَ ٱلْأَعْلَى)۱ است و تقدیر جمله اینگونه خواهد بود «باسمک المحیی أحیا و باسمک الممیت اموت». احتمال دوم زائده بودن واژه «اسم» است که شواهدی از شعر عربی نیز آن را تأیید میکند، نظر برگزیده نزد وی آن است که ذکر اسم خداوند موجب احیا و اماته است.۲
وی در ادامه به نظر طیبی اشاره میکند که باء را برای استعانت میداند. اما ابن بطال - از دیگر شارحان بخاری - بر این باور است که در رفع و وضع از ذات استعانت میشود، نه از اسم. او عبارت «الحمد للّٰه الذی احیانا بعد ما اماتنا» را - که احیاء و اماته را به ذات نسبت داده - دلیل مدعای خویش معرفی میکند.۳
عینی نیز ضمن اشاره به احتمالات فوق تقدیر جمله را «مستعیناً باسمک یا رب» میداند و نظری همانند ابن حجر را برمیگزیند.۴
نووی در شرح مسلم و مبارکفوری و عظیم آبادی نیز در شروح خود بر سنن ترمذی و سنن ابی داود همین قول را برگزیدهاند.۵ روشن است که این قول وجود اثر برای اسمای الهی را تأیید میکند، تنها نکته باقی مانده تفاوت میان دو جمله گزارش شده است، معنای استعانت در جمله اول (وَضَعْتُ جَنبِی و بِکَ ارفَعُهُ)، در حوزه افعال انسان قرار گرفته اما احیاء و اماته خارج از آن تعریف میشود.