مقدمه
قال: «يا هشام! اللّٰه مشتق من إله، والاله يقتضي مألوها والاسم غير المسمى، فمن عبد الاسم دون المعنى فقد كفر ولم يعبد شيئا، ومن عبد الاسم والمعنى فقد كفر وعبد اثنين، ومن عبد المعنى دون الاسم فذاك التوحيد».۱
اسمای الهی برای موحدان نامی آشناست و همواره به عنوان یکی از راههای شناخت خداوند و ابزار دعا و ذکر بندگان شناخته شده است.
مسئله اسماء و صفات و رابطه آن با ذات الهی، از جمله پربسامدترین مباحث در تاریخ اندیشه اسلامی است که علاوه بر محدثان و متکلمان، فلاسفه و عرفا نیز در مورد آن سخن گفتهاند. این مسئله در سایر ادیان الهی نیز مطرح بوده و انشعاب فرقههای گوناگونی را در میان مسلمانان و غیر مسلمانان به همراه داشته است.
بحث اسماءوصفات و قضاوقدر دو مسئله مهم در حوزه الهیات است که اختلاف نظرهای متعددی را در سیر تاریخی اندیشه اسلامی به دنبال داشته است. میتوان این دو مسئله را اساسیترین مباحث از دو اصل مهم توحید و عدل دانست که دیدگاه پایانی در هر یک از آن دو، گرایشهای اصلی و قضاوت در مورد ارتباطها