121
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

تمثیل وقوع حقیقت عبادت برای ذات خداوند به خوردنی، آشامیدنی، پوشیدنی و سوزاننده، گویای نقش ابزاری اسماء و نیز غیریت آن است. ارتباط و انتقال توجه بشر به حقیقت باری تعالی با استفاده از اسماء، محقق می‏شود، اما از برقراری این همانی میان اسماء و ذات به شدت منع شده است. تمرکز بر عبادت و اهمیت توحید عبادی و شریک نداشتن هیچ شیء و عاملی در این عمل، خود نشانه تأکید شدید بر غیریت است. همچنین عبارت «لکن اللّٰه معنیً یُدلّ علیه بهذه الاسماء» با تأکید بر غیریت، کارکرد اسماء و وجه دلالی - و نه حکایی - آن را نشان می‏دهد. این روایت به مثابه اصل، شاه کلید و مستمسک هشام در مناظرات توحیدی دانسته شده که غلبه وی بر همه مخالفان را نتیجه داده است.

ج - صحیحه علی بن رئاب

امام صادق علیه السلام در این گزارش طریق صحیح جریان دادن اسماء بر ذات را تبیین می‏نماید.

«علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى بن عبيد عن الحسن بن محبوب عن ابن رئاب و عن غير واحد عن أبي عبد الله علیه السلام قال: من عبد اللّٰه بالتوهم فقد كفر و من عبد الاسم دون المعنى فقد كفر و من عبد الاسم و المعنى فقد أشرك و من عبد المعنى‏ بإيقاع‏ الأسماء عليه بصفاته التي وصف بها نفسه فعقد عليه قلبه و نطق به لسانه في سرائره و علانيته فأولئك أصحاب أمير المؤمنين علیه السلامحقاً». امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که خداوند را متوهمانه پرستش کند کافر است و کسی که اسم را و نه معنا را پرستش کند، پس کافر است و کسی که اسم و معنا را (با یکدیگر) بپرستد مشرک است و کسی که معنا را با اطلاق اسمای برگرفته


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
120

هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام درباره اسمای الهی و اشتقاق آن پرسید که اللّٰه از چه چیز مشتق شده است؟ هشام گفت امام به من فرمود: ای هشام! اللّٰه برگرفته از إله است و هر اله مألوهی لازم دارد و اسم غیر از مسمی است، پس هر کس که اسم را عبادت کند و نه معنا را کافر است و هیچ چیزی را عبادت نکرده است و کسی که اسم و معنا را (با هم) عبادت کند کافر است و دو چیز را پرستیده است و کسی که معنا را عبادت کند و نه اسم را پس همان توحید حقیقی است. آیا فهمیدی ای هشام!؟ گفتم: بیشتر بگو! فرمود: خداوند ۹۹ اسم دارد پس اگر اسم همان مسمی بود هر اسمی از این اسماء اله بود ولی اللّٰه معنایی است که با این اسماء به او راهنمایی می‏شود و همه آنها غیر از خداست. ای هشام! نان، اسمی برای ماده خوراکی و آب، اسمی برای ماده آشامیدنی و لباس، اسمی برای پوشیدنی و آتش، اسمی برای سوزاننده است. ای هشام! آیا به‏گونه‏ای فهمیدی که با دشمنان ما و کسانی که دچار تشبیه شده‏اند مقابله کنی و (خطر) ایشان را دفع نمایی؟ گفتم: بله. فرمود: خدا به تو نفع رسانده و ثابت قدم بدارد! هشام گفت: به خدا سوگند مادامی که بر این اصول محافظت کردم هیچ‏کس نتوانست مرا مقهور سازد.

صحیحه هشام بن حکم علاوه بر آنکه از وثاقت مصرح همه راویان بهره می‏برد از امتیاز قلت وسائط (چهار راوی) نیز برخوردار است. سخن از شخصیت کلامی هشام بن حکم و جایگاه ممتاز وی در میان اصحاب امامیه نیز به مثابه توضیح واضحات است.کلینی این روایت را در دو باب «باب المعبود» و «باب معانی الاسماء و اشتقاقها»۱ جای داده است.

1.. در هر دو باب به عنوان روایت دوم باب. صدوق این روایت را در «باب اسماء اللّٰه تعالی و الفرق بین معانیها و بین معانی اسماء المخلوقین» آورده است.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1322
صفحه از 312
پرینت  ارسال به