85
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

خطبه توحیدی امام علی علیه السلام پیش از صفین نیز گویای ضعف و شکست بشر و همه قوا و ابزار او در تلاش برای فهم و بیان حقیقت صفات الهی است:

«فليست له صفة تنال ولا حد تضرب له فيه الأمثال كل دون صفاته‏ تحبير اللغات‏ و ضل هناك تصاريف الصفات و حار في ملكوته عميقات مذاهب التفكير»۱ یعنی: پس خدا صفتی ندارد که بتوان به حقیقت آن نائل آمد و حدی ندارد که برایش مثل آورده شود. واژگان بلند و زیبا در بیان صفات او ناتوانند و گوناگونی توصیفات در بیان آن به بیراهه می‏رود و اندیشه‏های عمیق در درک حقیقت آن واله و سرگردان خواهند ماند.

خلاصه این اصل و ناتوانی بشر و ناکارآمدی توصیفات بشری را در روایت معروف امام رضا علیه السلام در نقد توصیف گروهی از اصحاب می‏توان یافت؛ ایشان پس از عرضه روایت «شاب موفق» و باطل خواندن تفسیر سه نفر از اصحاب، به یک اصل کلیدی در توحید اشاره می‏کند: «ما توهمتم من شی‏ء فتوهموا اللّٰه‏ غیره».۲ یعنی: هر چه توهم نمودید، پس خدا را غیر از آن توهم نمایید.

مجموعه این گزارش‏ها گویای ناتوانی بشر در توصیف خداوند و محدود بودن توصیف بشری به محدوده عقل و درک اوست. بشر هر چه در این توصیف کوشش بیشتری نماید، در حیرت فرو رفته و واله خواهد شد.۳

ب - منزه از ویژگی‏های مخلوقی

تنزه از ویژگی‏های مخلوقی مهم ترین مؤلفه توصیفی صفت است که تأثیر مهمی در تعریف و تبیین آن داشته و به‏عنوان زیربنای اندیشه گروه‏های متعددی

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۴.

2.. همان، ص۱۰۱.

3.. صدوق در تفسیر معنای "اللّٰه" می‏نویسد، «معبودی است که از ادراک و احاطه بر کیفیت او واله و سرگردانند، نک: صدوق، التوحید، ص۹۰.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
84

روح حاکم بر آیاتی که این ماده در آن‏ها در مورد خداوند به‏کار رفته است نشان از لغزش انسان در توصیف حق‏تعالی و تنزیه خداوند از وصف زبانی ایشان است، همچنین مداخله نفسانیات انسانی در توصیف ساحت قدس پروردگار نیز در این آیات نکوهش شده است.۱ اما در روایات علاوه بر این نکته، می‏توان مؤلفه‏های توصیفی صفت را نیز برداشت نمود.

أ - ناتوانی بشر و قصور توصیفات بشری

گروه قابل توجهی از روایات بر این نکته تصریح دارد که هر چند توصیفات بشری با دقت گفته شود؛ اما بیانی دقیق از حقیقت ذات نمی‏تواند داشته باشد و همچنان ناقص است.

دعای ۳۲ و ۴۶ صحیفه سجادیه، برای بیان این اصل از عباراتی همچون «گم شدن صفات در ساحت ربوبی» و «گسستن صفات از رسیدن به محاسن» استفاده کرده است:

«ضلّت فیک الصفات و تفسخت دونک النعوت و حارت فی کبریائک لطائف الاوهام» یعنی: در ساحت تو اوصاف گم شود و رشته هر نعتى۲ گسسته آيد و انديشه مردمان، هر چند دقيق و لطيف، در پيشگاه كبرياى تو حيران ماند.۳

«تفسخت دون بلوغ نعتک الصفات» یعنی: اوصاف را پيش از آنكه به حقيقت تو رسند، رشته از هم بگسيخت‏.۴

1.. نک: سورۀ انعام، آیۀ ۱۸ و ۱۰۰، سورۀ انبیا، آیۀ ۲۲، سورۀ مؤمنون، آیۀ ۹۱، سورۀ صافات، آیۀ ۱۵۹ و ۱۸۰، سورۀ زخرف، آیۀ ۸۲.

2.. بسیاری لغت‏شناسان وصف و نعت را به یک معنا گرفته‏اند، اما ابن اثیر معتقد است نعت تنها در اوصاف پسندیده و نیکو به کار می‏‏رود. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۵، ص۷۹.

3.. الامام السجاد علیه السلام، الصحیفة السجادیة، ترجمه آیتی، ص۲۰۹.

4.. همان، ص۲۹۵.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1328
صفحه از 312
پرینت  ارسال به