این احتمال با دغدغه تأکید بر اصول تنزیهی، کشاکشی عمیق دارد، چراکه خلط در برداشت و فهم از معناداری صفات الهی، خطر وقوع در معرض جسم انگاری را به دنبال دارد.
در طرفین این کشاکش تأویل گسترده و ارجاع همه صفات به علم از سوی گروههایی از معتزله و شیعه و از سوی دیگر اعتقاد به اثبات بلاکیف این صفات در اندیشه اهل حدیث و سلفیه است.۱
شاهد سوم: شیخ طوسی در تفسیر آیه چهل سوره یوسف دو معنا برای (مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیتُمُوهَا أَنتُمْ وَءَابَاؤُكُم) ذکر میکند:
مشرکان اسمهایی را که بر بتهای خویش نهادند از حقیقت معنایی برخوردار نبود، اسامی توخالی بودند که اینان به عبادت آن اسمهای تهی میپرداختند؛ گویا فقط اسمهایی بدون پشتوانه معنای الوهی را میپرستیدند؛
حقیقت عبادت، اعتراف به نعمت همراه با مرتبهای از خضوع است که فقط شایسته خداوند است؛ پس اینان به جهت مؤثر دانستن اسماء در عالم تکوین (اصحاب اسماء) به عبادت اسماء مشغول شدند.۲
با این توصیف معبود ایشان تنها اسمایی هستند که شخصیتی استقلالی از خداوند دارند،۳ همین باور باعث دوگانهپرستی مشرکان شده است.
احتمال دوم: معنوی بودن اسم
در برخی روایات تعابیری یافت میشود که اسم را حقیقتی متعالی ذکر میکند، استقرار همه عالم ملک و ملکوت به واسطه این اسمی از اسمای الهی و